به سرش رسیدگی کن جدی نباشه، منم آبجیم رو بزنم میشینم باهاش گریه میکنم
چیزی نیست آروم باش
کوش کن به من
اون الان پناهش تویی میفهمی؟الان ک دنیاست آوردی و اتفاقیه ک افتاده باید پشتش باشی بخاطرش قوی باشی نشی مادری ک درموندس خودتو تکون بده من افسردم من حس فلان دارم ینی چی؟همینقدر میجنگی برا زندگیت ؟؟درستع سختی اونقد کشیدی ک ته تهشی اما یک چیزی بهت بگم که دیگ خودت تهشو بری اینو بدون توی دنیا خودتو داریو خودت بعدش پسرت تو فقط میتونی با صبرت با فکرت زندگیتونو بسازین والی کسی به داد آدم نمی‌رسه
مهد قبول نکردن مگه؟
اگه خواهر، مادر یا کسی واقعا نیست که بذاری پیشش وقتی سر کاری همون چاره ای نیست مهد بذاری.. شاید مهدای دیگه قبول کنن. یا کار در خونه هم میتونی انجام بدی، حالا یا خودت شروع کنی یا از کسی بگی وسایل اولیه رو انجام بدی تحویل بدی
خودت مثلا میتونی برای مجموعه ها غذا بپزی، اگه قرارداد بتونی ببندی کار خوبیه.
راستی خونه که الان هستین برا خودته؟
یعنی انقد وضعت پیش شوهرت بد بود که جدا شدی؟
کاش حداقل حمایت خونوادتو داشتی الان شرایط بدی برای خودتو بچه درست کردی عزیزم
چرا خونوادت ازتون مراقبت نمیکنن؟
متاسفانه شما هنوز به بلوغ مادر شدن نرسیدی
حتما برید مشاوره
چون پدرم وقتی تازه ب بلوغ رسیده بودم بهم دست درازی کرد منم اینو الان ک جسارت پیدا کردم گفتم چندین بار بحث راه انداختم ب خواهر و برادرام گفتم اما خوب در نهایت اونو توجیه کردن پدرمم به بهونه ای منو از خونه مادرم انداخت بیرون
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
53 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز