واقعا این همه درد واسه یه دختر ۲۰ ساله خیلی زیاده
تو سن بدی هستی و افسردگی نوجوونی هنوز همراهته
من وقتی بیست سالم بود شادترین و قشنگ ترین روزهای عمرم و داشتم غرق تو خوشی بودم از ته دل با کلی هدف از ۲۴ سالگی رفتم تو افسردگی این حرفها این فکرا خیلی زود واسه شماها😢
یکم بزرگتر بشی به این افکارت میخندی
جی شده بهت تجاوز شده ،عزیزتو از دست دادی
واقعا برای چی بگو
خودکشی نکن یسر به تاپیک های من بزنم چقد بدبختی کشیدم ولی دوست دارم زندگی کنم هیچ چیزی ارزش جون خودت رو نداده که عزیزم بیا بغلم
حالا یکیشو بگو مثلا از دردات
مثلا من الان گرسنمه ولی پولمون تموم شده این ماه موقتا دچار مشکل هستیم میخوام ببینم شما در چه حالی که میگی خ.دکشی دیگه از گرسنه موندن و دل ضعفه بالاتر نیس این وقت شب
ما به اختیار به دنیا نیومدیم،
اول همه راهکارها را برای حل مشکلات استفاده کن.
چرا عزیزم
بدون زندگی یه فرصته هدفتو پیدا کن
ارامش درون خودت جستجو کن
من زندگی شادی ندار
طلاق پدر و مادرم
تج.اوز که هیکس حرفم باور نکرد
بهزیستی و تیمارستان که بی گناه بودم ۷ ماه دور از خانواده(نمیتونم زیاد بازش کنم(
بی اعصابم یا همین حال درس میخوندم کار میکردم خرج خانه همه چی گردن من حتی کرایه
مادرم هر دم جنون میگیره
فک کنم اینا دلایل خوبی واسه مردنم باشه
آفرین
فقط یه فرصت بهت دادن تا تلاش خودتو بکنی و به نحو خوبی ازش استفاده کنی ، همینم از دست بده
لابد مشکلات خونوادگی یا مشکلات دیگه‌ای داشته.
من بنا به دلایلی از همون بچگی حالم خوب نبود و تو دوران نوجووانی بوتر شد، هر چی رفتم جلوتر حساس‌تر شدم .وقتی دانشگام تموم شد به خاطر اینکه همش تو خونه بودم بدتر شدم و عملا شدم یه مرده متحرک. (اما بنا به دلایلی هیچ وقت جرئت خودکشی نداشتم)... بعد یه اتفاقی افتاد که برام یه انگیزه شد که ناامیدی رو بذارم کنار، البته هنوزم اون پرخاشگری همراهمه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
4 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز