راستش از اول زندگیم دوست داشتم خواهر برادر داشته باشم اما نشد . خیلی به همکلاسی هام حسودیم میشد . الان هم که بابا مامانم پیر شدن همه مسئولیتشون با منه . کسی رو ندارم که کمک حالم باشه
من یه داداش همسن و یه داداش با اختلاف سنی زیاد دارم
تا یه سنی با داداش بزرگترم اوکی بودم ولی چون جنسیت هامون متفاوته از یه جایی به بعد سه تا تک فرزند شدیم
حس خوبی نیست
اگر برای بچه دوم فکر میکنی سعی کن همجنس بچه فعلیت باشی
و مایی که دکتر جوابمون کرده که دیگ بچه دار نمیشید و همیشه ترس از تک فرزندی دخترم دارم😔
کاش معجزه شه دخترم تک فرزند نمونه هرچند دوست داشتم اختلاف سنی بچه هام کم باشه اما خدا نخواست
اره اون که صد درصد
ول میترسم شرایط اوکی نشه
الان برادر خواهرا همسرمو میبینم چطور ضربه میزنن و ضرر
برادرا خودمن که کلا تو زندگی خودشوون همسراشون بگن گور بابا خواهرت اونام ول میگنن
تو ازدواجم نیومدن تحقیق کنن ببین چه ادمایی هستن همه هم ماشالله بزرگ ازدواجم سنتی بود ...
منم برادر اخرم ۶سال تفاوت سنی عزیزم
۳تا بزرگه نقش مهمی ندارناا هیچ تولدمو تبریک نمیگن یا تولدشونو تبریک بگم با یه ممنون خشک جواب میدن تمام برادر بزرگم گاهی کلیپ بفرستهماهی یکبار یا اخر هفته ها در حد یه ساعت میبینم همو همشون مشغله دارن
بجز برادر کوچیکم که ازدواج نکرده اونم ازدواج کنه قطعا همینه
مهم خانواده ای که تشکیل داده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز