تو ارتباطات و حرف زدن به شدت ضعیفم
افسردگی و وسواس دارم
پدرم تنها کسی بودکه منو دوست داشت وبهم محبت داشت که الان دوسال و نیمه ندارمش
نشد باعشقم ازدواج کنم
الان ۳۵سالمه ومجردم
نمیدونم بازندگیم باید چکارکنم
منم
وای کاشکی منم بمیرم
منم حال و اوضام بده
هیچکس دوسم نداره و تنهام
اگه به مرگ باشه
که اکثر ما هم میخوایم بمیریم
نمیدونم هدف خدا از اینکه منو آفرید چی بوده؟!
نه خودش دوستم داره نه بنده هاش
کلا متولد شدم عذاب بکشم
پس الان وقتشه خودت به زانوهات تکیه کنی و با اعتماد به خدایی که دستته بلند شی...
آخه این چه زندگی ای هست
کاش ازدواجم با عشقم جور میشد
خیلی افسوس میخورم
طرف اومده از بدبختیاش میگ ملت میان زیرش بدبختی‌های خودشونو میگن
درباره چیزایی ک گفتی باید بگم که میتونی بری پیش مشاور اصولا یکی از مشکلات ما اینکه نمیدونیم چطوری باید خودمونو نجات بدیم و خوب اونا درواقع مارو میشونن جلو مشکلمون و بهمون میگن این چیزی ک تو میگی این شکل و شمایلش این شکلیه اون وقت تو راحت تر از قبل میتونی خوب بشی ولی خوب مشاوره خوبم خیلی مهمه
هرکسی ب ی نحوی بدبختی داره
دنیا دار امتحانه همینه ک هس چیکار کنیم
منم بزور و کتک مجبورم کردن ازدواج کنم تو سن کم با مردی ک ۱۰ سال ازم بزرگتره و با خونوادش ی لشکر ادمن تو ی خونه زندگی کردم بماند اونجا هم چقد عذاب کشیدم الانم عین شما وسواس و افسردگی دارم شوهرمو کلافه کردم خونوادم داعشی شدن البته فعلا افکارشون خونواده شوهرمم میخان سر ب تنم نباشه هیچکسو ندارم غیر از خدا شوهرمم ازم خسته شده چون زودرنج و افسرده شدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز