دوساله با پسری دوستم خدا شاهده چیزی بین ما نبوده تو این مدت اسم آورده دیده راضی نیستم دیگه پیگیر نشده بخاطر این که پیش من بد نشه و یکنواخت بوده کلا اما رابطه مون یکم سرد شده من با خودم فکر کردم دوتا مشکل پیدا کردم یکی گیر دادن من بوده یکی هم این که تو این مدت تنها محبت فیزیکی که بین ما بوده یا سرشو گذاشته رو پام یا دست همو گرفتیم ولی بقیه بیشتر راحت هستن در حد لب و بغل و شیطنت های دیگه دیشب حرف انداختم یکم باهام خوبتر رفتار کرد خودشو مشتاق نشون داد حالا نمی‌دونم هوسباز هست یا نه اما دوساله چشم بد بهم نداشته راستی مشکل اصلیم هم اینه که از من سرتر هستش وضع مالی خیلی خوب مال من ضعیف این پوستش مثل برف سفیده مال من سبزه س و خیلی تفاوت هست بخاطر همین خواهرم میگه کات کن البته دلیل اون اینه که این آدم مناسبی برای تو نیست شاید چون خیلی به خودش میرسه دور از جانش بلانسبت شما یه عده خیال کنن لاشی هستش نمی‌دونم اما دوسش دارم و فامیل داماد ماعه خیلی بلاتکلیف هستم میترسم جلو نیاد اگه بیاد هم موندگاری نداشته باشه این رابطه
قبل این با یه نظامی دوست بودم آنقدر بی توجهی کردم از نظر محبت و اینا ولی خب رفت ازدواج کرد برام شد حسرت بخاطر همین نمیخوام برای این کم بزارم از طرفی میترسم باهاش راحت شم بزاره بره و من خونه اونا که نمیتونم برم هرچقدر اعتماد باشه باز زشته شأن من میاد پایین خونه خودمون هم مامانم هست پایه هست میگه برین اتاق راحت باشین ولی من خجالت میکشم تورو خدا کمکم کن نظر سر سری نده که اینجا تحسین بشی صادقانه راهکار درست بده هرچی لازم هست بپرس تا بگم
