خلاصه دیگه وقت خواب شد من چون برنامه قبلی نداشتم که بمونم یا نه شلوار لی و شومیز تنم بود خب این تا اینجا بعدش من خودم هم هیکلم بد نیست باشگاه هم میرم 🏃♀️ دخترخاله خودش خوش هیکله ها ولی هیکل زنونه طور به من میگه بیینم لباس های من اندازه ات میشه⁉️ من حداقل همینجوری چشمی هم یه سایز ازش کوچکترم آخه‼️
بعد منو برد اتاق خواب چند تا ست خونگی بهم نشون داد گفت بیین کدوما خوشت میاد من یکی تیشرت شلوار راحتی ست انتخاب کردم مناسب بود بعد با پوزخند میگه عزیزم از همین با شلوارکش هم دارم گفتم ممنون فعلا زوده آخه خندید میگه از این فرصت ها استفاده کنید حیفه 😖😡
حالا من همون ست مناسبه رو پوشیدم خودش هم یه چیز کوتاه پوشید وقتی من میپوشیدم هم از اتاق بیرون نرفت معذبم کرد خودش که اوکی بود 😱
حالا من گفتم دیگه با این چیز کوتاه که پوشیده از اتاق بیرون نمیاد دیگه ما خانوما تو اتاق میخوابیم دیدم رفت تو سالن سمت شوهرش و نامزد من ‼️ بچه ها من بخدا اینجوری حساس الکی نیستم خودم حجاب نمیکنم حتی ولی دیگه اونجوری رفت پیش نامزدم حرصم گرفت ولی باز چیزی بروز ندادم نامزدم صدا کردم میشه بیای که دخترخالش هم شنید گفت فکر کنم میخواد بری پیشش تو اتاق ولی من فقط میخواستم بیاد بهش بگم معذبم 😭😭😭
حالا ادامه میدم دیگه چی شد شما یکم راهنمایی کنید تا اینجا از دست این دخترخاله نامزد چکار کنم⁉️