سرماخوردگی

تا حالا احساس درماندگی کردید من کردم پدرم حقوق بگیر ساده  هست در حد بخور نمیر یه مستاجر هم داریم گفتیم مثل صاحب خونه های بدجنس نباشیم خونه رو به اندازه اجاره دادیم نکشیدیدم روش گفتیم اونم ادمه چرا دوبرابر بگیریم الان کم مونده وقتش تموم شه خلاصه این ماه با خرج دانشگاه اینا زودتر تموم شد سرکار میرم نیمه وقت کلش خرج دانشگاه اسنپ میروسنه همین چیزی نمیمونه امروز بد جور سرما خوردیم هممون دیدم هویج اینجور چیزها هیچی نیست یه سوپ ساده درست کنم یاد مادر بزرگم  افتادم که مریض میشه بدو بدو میرم سوپ میپزم براش وسایل میخرم همون مادربزرگم اگه عروس هاش پسرهاش مریض شن براشون سوپ برنج مرغ گوشت درست میکنه میفرسته دایی هام ماهی سه بار چهار بار ناهار شام اونجان غیر از دخترهاش گفتم اگه بهش بگم یه بسته هویج جعفری بده کلی منت میزاره پشیمانم میکنه چون اینجوریه حالا همین ادم انتظار داره من یه روز درمیون بهش سر بزنم یا خالم خودش سفر بودن من برای دوتا پسرهاش غذا درست میکردم میبردم اون روز یه چیزی کوچیک ازش خواستم با چه منتی بهم داد همین من اون مریض شده بود سوپ آبمیوه بردم براش توقع ندارم نمیدونم ای کاش پول داشتم بعد اینجوری سرما میخوردم