2777
2789

امروزم  برام خواستگار اومد محل کارم چون اشنای همکارم بودن اول اومدن با خودم صحبت کنن

تازه با دسته گل اومده بودن با مامانش😐😐😐

هر بار باید بهونه بیارم و بگم  نه.. نمیگم خیلی خفنن اما ایرادی ندارن. 

واقعا دیگ کلافه شدم. چون به راحتی هم دست برنمیدارن حداقل سه چهار بار یا میگن یا میان. 

دسته گل هم گذاشتم همونجا بمونه حتی با خودم خونه نیاوردم. 

خیلی به همه میگم  خواستگار سنتی برام نیارید ــبعد اونا فکر میکنن منظورم اینه دلم میخواد پسر خودش بپسنده

یه جوری منو به پسر نشون میدن بعد اونا میان. میگن خب دیگ خود پسر خوشش اومد 😐😐

من عشقم رو از دست دادم به هیچ وجه دلم نمیخواد ازدواج کنم اما تو محیط های کار و خانوادگی نمیتونم بگم عشقی داشتم.. یه زمانی عشق و عاشقی هایی داشتم...:)))) فقط نزدیکان درجه 1 خودم میدونن.

 میگم قصد ازدواج ندارم اوناهم فکر میکنن دارم ناز میکنم.. 


بابا من  با خیالش هم خوشم:))) 

ازدواج به چه دردم میخوره... 





 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



وای ببخشید....معذرت می‌خوام ک ناراحتتون کردمانشاالله خدا دلتونو آروم کنه

نه عزیزم. 

عیبی نداره. 

ما نامزد بودیم اما نه اونقدر رسمی 

همونطور که گفتم فقط دزجه یک ها در جریان بودن. 

 
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز