تا سه ماه اول همینه
بعد یه کم راه می افته
معلم خواهر زادم با شعر یاد میده
تو اینستا هم زیاد هست
مثل میگه اَ غیر اول کوچیکه تو بغل جا میشه
ا اول بزرگه اول کلمه میاد
و این داستانا
من ادمیم ک توهرشرایط سخت یدفعه خودم ی برنامه ای میریزم کلا چ روحی چ جسمی هرچی اذیت باشم خیلی زود میتونم خودم ب خودم کمک کنم مدیریتم براانجام دست گرفتن مسئولیتها خیلی خوبه
الان یکم گیج شدم تاالانم خیلی اوکی بود ب خودم افتخار میکردم ک‌چ قشنگ دارم مدیریت میکنم حالا ک درسشون رسیده ب حروف و سخت شده تایم زیادی میخواد اماحانای میانترم خودم همزمان شروع شده برا همین گیج شدم
فردا باید برنامه بریزم دوروز اخر هفته رو روخودم‌کارکنم از شنبه پرقدرت ادامه بدم
دختر منم همینه امروز با داداشش که پیش دبستانیه باهم نشستن یادشون دادم پسرم که کوچکتره یاد گرفت دیگه دخترمم بیشتر دقت کرد یکم بهتر شد
من کلاس اول خودم اینقدر تو یادگیری و مشق نوشتن زرنگ بودم اصلا مامانم از درسم خبر نداشت
درسای الان سخت شده
اصلا به بچه حس ناکافی بودن نده
تازه اولاده رفته به رفته بهتر میشه
والا مامان من که انقد میزد و نیشگون می‌گرفت
که اشکام رو دفتر خشک میشد
والا فکر میکردن کند ذهنم
ولی بعدش پیشرفت کردم
ابتدایی یکی دو تا خوب داشتم بقیه خیلی خوب بود
