نه عزیزم به این سادگیم نیست
من توی دبستان هیچ دوستی نداشتم چون با هیچکس حرف نمیزدم به جز مامانم
برام خیلی سخت بود خرف زدن با غریبه یا اصلا حرفی نداشتم بزنم
همیشه علاقه به تکرار دارم یعنی از یه قهوه خوشم بیاد فقط همونو میخورم چیزای جدید امتحان نمیکنم
موقع خریدن لباس گیر میدادم از یه مدل مثل هم چند تا رنگ میخواستم
به شدت خیال پرداز بودم یهو میزدم زیر گریه یا یهو میخندیدم برای خودم