خب توقع نداشته باش شوهرت به مادرش بگه نیا خونمون ولی خودت یجوری مدیریت کن که کمتر بیاد
مثلا یبار که اومد تو برو خونش زیاد هم نمون زود برگرد
بچه رو بده نگه داره،که هم از نوه داری لذت ببره هم دلش آروم بگیره کمتر بیاد😅
استارتر مسلما حق با شماست
ولی پدرشوهرتون در قید حیاتن
من احساس کردم شاید چون تنهان ،یجورایی اونجا پناه میارن،
من همه اینایی که گفتی رو چندبار تا حالا انجام دادم حتی میاد سرد رفتار میکنم ولی بازم به زور میاد، اوایل کلید میخواست الان میدونه من راهش نمیدم وقتی شوهرم خونس میاد اخه روزی دوبار یه بار ظهر یه بار ۱۰شب به بعد
وای چ سخت
خودش باید شعورش برسه همسرته زشته بهش بگه ک
هر وقت همسرت نیست در رو باز نکن ی بار بگو حموم‌بودیم ی باربگو خواب بودیم چندباری بهونه صایع بیاری خودش میفهمه
بعدم بچت اگر کوچیکه اولشه ذوق داره میاد
میکم عزیزم فقط قول بده بارداری شدی برای امضام دعا کن از ته دلت موهام سفید شد💔
۲ ماه این کاری که بهت میگم انجام بده
صبح ناشتا عسل و سیاهدانه به اندازه یه نخود بخور
یک روز درمیون صبحانه پیاز داغ کن تخم مرغ بزن توش عسلی باشه بخورید هم خودت هم شوهرت
زیر نافت موقع خواب با روغن سیاهدانه اصل ماساژ بده
داخل رحمت عسل اصل تزریق کن
۴۰ شب روغن مالی کف پا زیتون وسیاهدانه اصل پیدا کن
یاعلی✋️
منم مشکل شما رو دارم
سعی کن صبح یه نیم ساعت بری
عصرم زنگ بزن بگو خونه ای میایم اونجا
منم همین بساط رو دارم
تحمل میکنم گاهی خودم میرم میگه الان میخواستم بیام
بدش نمیاد من برگردم اون بیاد☺️
همیشه هم بدموقع میاد
دیگه اینقدر عادت کردیم یه روز نیاد دلواپس میشیم😅
یکی تعریف میکرد میگفت مادرشوهرم اومده رفتم حموم محلش ندادم و لخت اومدم جلوش رفتم اتاق لباس عوض کردم دیگه نیومد میگفت بی محلی کردم با تلفن حرف میزدم این رفتارها واقعا زشته ولی بعضی مواقع لازمه
اسی شوهرتو مجبور کن یه کاری کنه،چه کاریه مگه آدم میتونه تحمل کنه،چند روز برو خونه مادرت،به شوهرت بگو رفت وآمد اندازه داره،لاقل هفته ای یه باربیاد،زودم کوتا نیا،شوهز باید تکیه گاه زنش باشه نه عذابش،شوهرت بهش رو داده پشت سر میگه بیا خونمون،
