2777
2789
عنوان

مادر شوهر نفهمممم

350 بازدید | 11 پست

سلام خلاصه میگم امشب من خونه دوستم دعوت بودم بعد مادر شوهرم ساعت 6 عصر زنگ زده که من خونم برق نیس کجایید من خوبه بیام خونه شما حالا من دعوت بودم بعد شوهرم بهش گفت ماهم خونه نیستیم امشب خانمم میره بیرون یهو برگشته میگه حسرت به دل موندم یه بار برم خونه پسرم بگیرید بشینید تو خونه کسی بیاد هر روز میرید بیرون شوهرم بهش گفت دعوته زنم... 

دوباره چند روز پیش دندونم درد میگرده یهو شب زنگ زده الان میخام برم بیرون دیدن مکه ای بیا گفتم من نیستم از دندون درد نخابیدم الان نوبت دندانپزشکیم یهو برگشته گفته خوبه هر وقت میخاییم بریم یه جایی تو هم یه چیزیت میشه... 

دوباره ماه پیش مشهد بوده برا همه سوغات اورده غیر من یعنی بچه ها و شوهرمم داده جاری من داده حالا من تولدم نزدیک بود گذاشت تولدم یه بلیز داده خب تو زن برا همه کادو دادی غیر من... 

واقعا خستم ازش حالم بهم میخوره ازش ین مشهد رفت پسراش که زنگش نزدن من همش زنگ زدم خونمم گاهی وقتا میاد که یهو اینجور میگه 


مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



چه سو تفاهمی بیشتر توضیح بده این چه طرز حرف زدنخ

یعنی چی چه طرز حرف زدنه ؟!!!!!!!! 


نه یک بار نه دوبار بارها خواسته جلو بیاد گفتی فلان کار پیش اومده طبیعیه فکر کنه بهونه میاری هر کسیم بود فک میکرد میخوای دوری کنی میخواد تلافی کنه 

برای همین سوغات نداده 



چه سو تفاهمی بیشتر توضیح بده این چه طرز حرف زدنخ

یک وقتهایی که خونه ای دعوتش کن و با خوشرویی تحویلش بگیر ،اینجوری دیگه کمتر گله میکنه .

تفنگ نقره کوبم را فروختم             برای یار قبای ترمه دوختم        قبای ترمه ام را پس فرستاد           تفنگ نقره کوبم، داد و بیداد😭😭😭😭

بنظرم یه بار خودت دعوتش کن بیاد.

چون هربار خواسته بیاد و نبودی حرصش گرفته ..


اولین اقدام به بارداری ۱۳ابان ۱۴۰۰ منتظرم همین روزا بیای تو دلم💔 امروز ۷ ابان ۱۴۰۲ و هنوز منتظرم بیای تو دلم مامانی...مامان جان من چه خطایی کردم که خدا تورو بم نمیده؟💔بالاخره حاجتموو گرفتم و اومدی تو دلم مامانی😍😍😍 بعد از اصلاح سبک و کلی دکتر و امپول..وقتی با تن و روح خسته همچنان تلاش میکردم رفتم اعتکاف و از ته دلممم دعاا کردم و مهمتر از همه ختم صلوات حضرت زهرا رو گرفتم درست ماه بعدش تو حرم امام رضا بوددم و اونجا هم به جوادش قسم دادم و صلوات خاصه حضرت زهرا فرستادم...وقتی برگشتم خونه حالت تهوع هام شروع شد ۲۷ فروردین ۱۴۰۳فهمیدم ۸ هفته ااس تو دلمی ...وقتی صدای قلبت رو شنیدم اشکام گوله گوله ریخت ...تازه مامانی خانم دکتر تاریخ لقاح رو تقریبا ۲۰ روز بعد از اعتکاف محاسبه کرد🥰🥰🥰 شما هدیه ی خدایی..شما هدیه ی حضرت زهرایی😇😇..واسه تمامممم حاجت دارا تمام کسایی که منتظرن دعا کنید بد دردیه
خوب بشین که بیاد خونتدوست داره خوب بیاد خونه پسرشهگناه داره طفلی همش میگی نیستم بیرونم‌شمام حق داری ...

شما میدونی من همش نیستم؟ گاهی گفته میام اومده... من امشب از قبل دعوت داشتم حالا دم رفتن زنگ زده شما باشی میشینی خونت؟ 

یک وقتهایی که خونه ای دعوتش کن و با خوشرویی تحویلش بگیر ،اینجوری دیگه کمتر گله میکنه .


حالم از بیشعوریش بهم میخوره هفته قبلش تولد دخترم  با فامیلام بوده زنیکه بیشعور رو خودم زنگش زدم گفتم مامان شما تنهایی بیا بریم رفتم دنبالش کارش رو کرده بردمش یا هزار بار از این قبیل بوده گاهی بردم گاهی نه گاهی اومده خونم گاهی نه یهو برمیگرده اینجور میگه مگه وقتایی که خوبی میکنم تشکر کسی لزم کرده که یهو برگرده لگد به همه خوبیام بزنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792