راست میگه واقعا
همیشه زخم زبون میزنه
منی که هرجا میرفتم کلی بهم خیره میشدن و بهم میگفتن خوشگل و خاستگار پیدا میکردم ( تو سن نوجوونی)
بهم پیشنهاد میدادن مربی مهد بشم توی چهرم ارامشه و...
و چه جاریم که دختر تحصیل کرده و پاک و چشم و دل سیر و صد البته خانم بسیار زیبایی هست
بهم میگه زشت!!!! ( خودش شبیه تراکنش ناموفقه)
دیشب تو مهمونی باز برداشته بود به توهین کردن!
انگار نه انگار بعد چند سال قطع ارتباط جاریم و برادر شوهرم اومدن یه مهمونی
یکی از فامیل های خودشون گفت فلانی کاش لیاقت عروس هاتو داشتی!!