2777
2789

در حالت عادی مشکلی نداریم ، وقتی پیش همیم همه چی خوبه

هروقت زنگ میزنه هی میخوام تو این شرایط سخت بهش محبت کنم وسطاش حرف به یه سمتی میره که دعوامون میشه

الانم گفتم دیگه بهم زنگ نزن و قطع کردم

و میدونم تا شب دیگه بهم زنگ نمیزنه ، شایدم تا فردا

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

تاپیک ها و سایت @دختر_گرانبها   رو مطالعه کن عزیزم

شاید توی این مسئله راهنماییت کنه

 دخالت کردن توی زندگی دیگران و قضاوت کردنشون کار انسان های بی ملاحظه و بی فرهنگه...چه تو مسائل بچه آوردن باشه چه ازدواج چه شغل چه هر چی...انسان های عاقل فرهنگ سازی می‌کنند،تبلیغ می‌کنند،آگاه سازی می‌کنند!زندگی شخصی با زندگی اجتماعی فرق میکنه...زندگی شخصی چیزیه که بین خودت و خانوادته و زندکی اجتماعی چیزیه که تو برای جامعه به اشتراک میذاری.پس انقدر نگید به خودم مربوطه به خودم مربوطه حتی طرز صحبت کردن شما توی خیابون به بقیه مربوطه...فقط انسان های بی تمدن جامعه رو برای خودشون میدونن یه انسان متمدن آرامش جامعه رو بهم نمیریزه.ریشه فلسفه اعتقادات از چهارچوب ها گرفته میشه یا حتی میشه به پوشش تشبیهش کرد...و یک انسان بی لباس عریان خطاب میشه نه پوشش متفاوت.کسی که به بد دهنی اعتقاد داره اعتقاد نیست بی اعتقادیه.پس هر اعتقادی قابل احترامه ولی بی اعتقادی ارزشی نداره پس پایبندی به بی اعتقادی طنزی بیش نیست.انتقادپذیر بودن خوبه ولی انتقاد یه انسان عاقل و بالغ رو می‌پذیرم.به نظر و رفتار انسان ها نگاه نکن نصفشون دلیل کارهاشون رو نمیدونن اگر میخوای راه درست رو بری دنبال حقیقت برو.
منم این مشکل و دارم بخاطر شلوغی ذهن و بی نظم بودن مغزمه .اونم بدش میاد که چرا هی این شاخه اون شاخه م ...

ینی چی خب چیکار کنیم؟؟؟

من هرچی میگم آخرش دعوا راه میندازه

در اصل از خانواده خودش الان عصبی هستا بعد آخرش برمیگرده راجع به خانواده منم یه چیز میگه داد و بیداد میکنه 

منم قطع میکنم

مشکلو رودرو حل کنین تا به پشت تلفن نرسه

خب وقتی پیش همیم میگه باشه چشم فلان کار و میکنم

بعد ی هفته میگذره من هی میگم چخبر میگه هیچی

.

الان ی هفته س قراره با باباش صحبت کنه واسه کارای عروسی ، هنوز نکرده 

هر روز میگه حالا فردا 

ینی چی خب چیکار کنیم؟؟؟من هرچی میگم آخرش دعوا راه میندازهدر اصل از خانواده خودش الان عصبی هستا بعد آ ...

سعی کن پشت تافن کمتر باهاش صحبت کنی رودر رو با نوازش و چشم تو چشم باشه که حس محبت کردن و ازت دریافت کنه .

بعدم وقتی انقدر فکرش مشغول و ناراحته بذار تو حال خودش باشه یکم بعد آروم که بگیره میاد سراغت .

اونا برعکس ما هستن وقتی مشکلات دارن با تنهایی راحت ترن تا اینکه ما هی سراغشونو بگیریم و محبت کنیم

چون تو عقدی و بلاتکلیفی یکم زود رنج و حساس شدی.ایشالا به خوش برین عزیزم.یکم تحمل کن میگذره اینروزا

مشکل همین‌جاست 

بابام راجع به عروسی باهاش صحبت کرد گف به بابات اینا رو بگو بعد خبرشو به من بده

منم چن روزه هی آروم و با ملایمت میگم با بابات حرف بزن و اینا ،اونم میگه باشه

بعد هی میگه حالا فردا ، الان دیگه آشوب کرده میگه من اصن نمیگم اون پدره اون باید به فکر من باشه

این وسط تقصیر من چیه که اونا خانوادگی خودشون مشکل دارن

خب وقتی پیش همیم میگه باشه چشم فلان کار و میکنمبعد ی هفته میگذره من هی میگم چخبر میگه هیچی.الان ی هف ...

پس منتظر شرایط گفتگو جور بشه صحبت کنه یکم درکش کنید

من مرد تنهایی شبم...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز