من که اینقدر بدخوابم و کم خوابم که نگو
شوهرم نوبتکاره
موقع هایی که روز میره صبحا اصلا حوصله حرف زدن هم نداره. یه کیکی یا خرمایی میخوره .با خودش نون می‌بره با پنیر یا هرچی اونجا صبحانه میخوره ناهارم که همونجا بهشون میدن.
چون از همسرم ضربه های زیادی خوردم شاید اگه خیانت نمیدیدم اگه بی احترامی نمیدیدم دلم باهاش صاف بود
زندگیمون رسید به طلاق و بخاطر بچم اخرین فرصت و دادم و میخوام خودمم تلاش کنم برا ساختن زندگیم اگه قبلا کم میزاشتم
اما خب چون ته دلم هنوز شکسته اینطور فکرمیکنم درواقع کسی یاد نداده
من کاربر آقا هستم قضاوت هم نمیکنم بین شما چون شناختی ندارم . اگر بخشیدی به هر علت . یا بخاطر بچه ت یا خودت یا زندگیت درست ببخش اگرم نبخشیدی که کلا ولش کن و جدا شو . اگر قراره با هم زندگیتون رو خوب کنید پس از فکر گذشته بیا بیرون چون تا وقتی که به گذشته فکر میکنی زندگیت تغییری نمیکنه . من نمیگم فراموش کن چون فراموش کردن کار سختیه ولی سعی کن کمرنگ بشه و به آینده فکر کن اینجوری میتونی زندگیت رو درست کنی . گروکشی نکن . شرط نزار . به فکر اینکه پرو میشه نباش . محبت کن مثل یه مادر مثل یه همسر . قطعا اونم تغییر رفتارت رو متوجه میشه و خودش رو در جهت مثبت اصلاح میکنه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز