دارم به دخترداییم حسودی میکنم

من از بچگیم با دخترداییم مقایسه شدم با همدیگه همسنیم من قیافه ام معمولیه ولی اون خوشگله اجتماعیه خوش صداس ولی من نه متاسفانه خونواده ی وحشتناک پسر پرستی داریم خاله هام مادربزرگم همه فقط اونو تحویل میگیرن یعنی تا حدی که عید خاله ام به من پنجاهی داد به اون چهارصد 

دیگه شما تا تهش رو بخونین چجوری فرق میذارن 

من خیلی سخت درس خوندم خیلی خیلی زیاد تاپ ترین مدرسه ی شهرمون قبول شدم بعدشم فرهنگیان قبول شدم 

خواستم بگم خیلی زحمت کشیدم درسته دائم مقایسه میشدم بابت قیافه و صحبت کردن ولی خب من تو درس ازش جلو بودم یجورایی خوشحال بودم که از من عقبه اون دو بار پشت موند آخرش رفتن دانشگاه آزاد 

میدونم خیلی بچگانه آس ولی خب خوشحال بودم الان فهمیدم این قانون فرهنگیان که گذاشتن جذب می‌کنه با مدارک و مدال اینا

اینم ثبت نام کرده 

واقعا ناراحتم که بدون کنکور میخواد بیاد فرهنگیان درحالی که من انقد زحمت کشیدم