بابام دو بار رفته خونشون گفته تاریخ معلوم کنین و کارا رو بکنیم تا یکی دو ماه دیگه عروسی بگیریم برن خونشون
بعد اینکه از خونه اونا میایم اصن انگار ن انگار هیچ خبری ازشون نمیشه
.
مامانم زنگ زده به مامانش واسه خرید هماهنگ کنیم و تالار و این حرفا
مامانش اصلا به شوهرش و پسرش نگفته مامان من زنگ زده
الکی میگه باشه بعد هیچ خبری ازش نمیشه