2777
2789

سلام حالم خیلی گرفتس 

من ۸ماه بعد ازدواج باردار شدم تا قبل از به دنیا اومدن پسرم واقعا زندگی خوبی داشتم شوهرم عاشقم بود برام میمرد حوصلش زیاد بود تقریبا هر روز رابطه داشتیم رمانتیک بود ماه بود ماه 

اما الان همه زندگیش شده بچه اصلا منو نمیبینه بود و نبودم براش فرقی نداره کافیه یکم برا دل خودم برم خونه بابام یا دورهمی برمیگردم میبینم آقا بق کرده سر کوچکترین مسئله ای قهر میکنه سرسنگین میشه همش میرم طرفش میپرسم چته عزیزم ولی بازم تکرار میشه پریشب دلم ازش پر بود بهش گفتم با حالت صمیمی و لحن خوب هم گفتم آقا ۲روزه ساکته دیشب بهم میگه دوست ندارم باهات حرف بزنم

من هیچی بهش نگفتم ولی خیلی برام سنگینه واگزارش کردم به خدا 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عاشق بچمم میمیرم براش ولی نگاش که میکنم حالم بد میشه زندگی قبلیمو میخوام خودم کم حافظه شدم حواس پرت ...

اصلا مشکل جدی ای ندارید به عنوان کسی که بااین نوشته قسمتی از گلایه هاتو دیدم باید دیدگاهتو فقط عوض کنی شاکر باش

شهیدقاسم سلیمانی❤️:قدس❤️با پرچمداری شیعه آزاد خواهد شد

۴ماه

افسردگی بعد از زایمان عوض شدن شرایط 

هر دوتون رو تغییر داده 

فقط زمان میخواد تا هر چیزی درست بشه 

زود بچه دار شدین نتونستین قشنگ از دو‌نفره هاتون استفاده بکنید 

شوهرت نتونسته تغییر شرایط رو درک کنه خودت هم زودرنج شدی 

باید زمان بدین به زندگیتون 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز