من تو دوران مجردی خیلی سختگیر بودم فقط از پسر باتحصیلات بالا و شیک و با لول خوشم میومد ار هر کی ام خوشم میومد فرداش ازم خواستگاری میکرد و این تو دانشگاه برای دوستامم عجیب بود کافی بود میگفتم فلانی چه خوبه فرداش دایرکت میداد حتی یه مورد اصلا هم رشته ای هم نبودیم یه کلاس عمومی داشتیم ب دوستم گفتم چه خوبه فرداش برام یه ظرف بزرگ سمنو نذری آورده بود دانشگاه 😐
چند روز پیش یکیشونو دیدم تو دانشگاه منو ک دید کارد میزدی خونش در نمیومد با ناراحتی زل زده بود بهم فکر کنم الان دکترا میخونه دوران کارشناسی خودم اول عاشقش شدم بعد بنده خدا رو سه جلسه مشاوره کشوندم اومد خونم خواستگاری تهش گفتم نه
حالا کارم به جایی رسیده ک شوهرم چپ و راست ازم ایراد میگیره و ... انقدر با کارای احمقانه و سطحیش حرصم داد ک مشکل قلبی گرفتم
یه زمان آرزوی تاپ ترین پسرا بودم هعی