من تازه عروسم طبقه بالا خونه مادر شوهرم زندگی میکنیم قبل اینکه اینجا بیایم شنیدم همسایشون جن زده. شده طوری که شبا جیغ میزنه و موهاشو میکشه .. بردن پیش دعا نویس ولی بازم درست نشده بنده خدا الان اصلا نمیزارن کسی ببینتش خلاصه دیشب شوهرم رفت حموم یعد داد و هوار ک چرا درو از پشت قفل کردی در حالی که من در و قفل نکرده بود در و ک باز کردم گفتم من قفل نکردم این هعیی ب من هشدار میداد رفتی حموم حواست باشه یا یا خودت گوشی ببر یا در و قفل نکن ؛؛ چند روز هم ک شوهرم میره سر کار در ورودی آروم وا میشه درمون آهنیه انگار یکی دستشو میزاره رو دستگیره و فشار میده جالب این جاست این اتفاق دقیقا بعد اینکه شوهرم میره سر کار میفنه .. الآنم داشتم ظرف میشستم حس کردم یکی داره در میزنه دو تا تق ب در زد رفتم دیدم پشت در ورودی کسی نیست خیلی خیای ترسیدم اصلا ر...دم قکرمو فقط اون قسمت ماجرا درگیر کرده ک خواهر شوهرم برام چشم روشنی خونه آورده بود یهو خیره شد سمت اتاق و با خنده گفت حس کردم یکی با چادر رفت داخل اتاق در حالی که ب جز ما کسی خونه نبود