نمیدونم درکم میکنید یا نه ولی دیوونه کنندست
بیرون که هستم حالم اینطور بد نیستا تو خونه حالم بد میشه
خب بلاخره زیاد هم نمیتونم برم بیرون
مثلا تو این هفته یبار رفتم آرایشگاه یبار هم رفتیم بیرون شوهرم جایی کار داشت منم همراهش رفتم بقیشو خونه بودم
البته با مادرشوهر تو یه ساختمونیم ولی زیاد نمیرم
حالا شاید فردا برم
ولی خب مهمون هم واسه ما نمیاد حتی مامانم که میاد همش میره خونه مادرشوهرم
شوهرمم که خب سرکاره
یه تنهایی شدید و وحشتناکی اذیتم میکنه هر روز هم بیشتر میشه
هر روز میگم کاش زودتر برم بیرون
از بیرون هم ته میام یک ساعت بعد همین آشه و همین کاسه
همش هم نمیشه رفت که خب تو خونه کار دادم درس دارم
بیکا. هم نیستم هر روز آشپزی و تمیز کاری
گاهی کیک و لواشک درست میکنم واسه تنوع
الان بازسازی کردیم کلی کار دارم
درس میخونم
کتاب غیر درسی میخونم
فیلم شاد دانلود میکنن میبینم
ولی طاقتم تموم شده تحمل ندارم دیگه
نزدیک یکساله ازدواج کردیم حامله نشدم
شرایط کاملی هم نداریم اختلافاتی داریم با شوهرم یسری شرایط زندگی درس من
یعنی همه این حال بد بخاطر نبود بچس