2777
2789

لعنتی از یک شنبه میگم‌درسم‌ث‌بخونم‌براامتحانم 

هنوز‌ی خطشم نخوندم هی میگم‌وقتدهست😣😣😣😣امتخانش سخته حداقل باید سه درو‌بخونم 

کاش امروز اراده کنم واقعا دیگ

پدر پشتم‌شکست از رفتن تو/پدر شادی تموم شد توغم‌تو  همیشه بزرگترین آرزوم این بود پاهای بابام و‌ببوسم ولی هیچوقت روم‌نمیشد خجالت میکشیدم روزی که تو‌سردخونه دیدار آخرم بود نشستم کف سردخونه و‌چنددقیقه بی وقفه پاهاش و‌بوسیدم بدون هیچ‌خجالتی بدترین لحظه عمرم بود که از خودم تاهمیشه متنفر شدم توروخدا هیچوقت هیچوقت خجالت نکشید از بوسیدن دستای پدرمادرتون‌نذارین خدای نکرده ی روز این نوع بوسیدن تجربه کنید.درسته بعد بابام نفس میکشم ولی زندگی نمیکنم اصلا فقط به اجبار روزهامیگذره چون چاره ای ندارم ولی وقتی تموم جانم دیگه روزمین نیست منم نیستم روحم‌نیست جسمم که ادامه میده هیچوقت دیگه ادم قبل نمیشم🖤🥀خیلی دلتنگتم بابای مهربونم بابای خوبم خیلی قلبم تحمل این حجم دلتنگی نداره🥀🥀🥀

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


دانشجویی که شب امتحان نخونه که دانشجو نیست 😁🐾

فقط 19 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
 تیکر تولد یک سالگی  دختر نازم ❤️✨خونمان را غلیظ تر کرده ✨ زخممان را عریض تر کرده ⛈️سر به دنیای شاعری بردیم ✨ شعر ما را مریض تر کرده ⛈️       دختری که عاشق شعر و دنیای شاعریه🫢
2805
به یاد روزی که ۴۵۰ صفحه رو با اینکه چهار شب فورجه داشتم توی یک شب خوندم (:

😣😂😂😂من‌بدبختیم‌اینه با ی دور یاد نمیگیرم‌اصلااا حتی با دو دور هم یاد نمیگیرم باید حتما حتما سه دور‌بخومم اگ۳دور‌بخونم‌قطعا۲۰میشم

الانم‌میگم‌هی امروز‌بخونم فردام‌بخونم ک‌شنبه‌هم‌بخونم ولی😣😣😣

پدر پشتم‌شکست از رفتن تو/پدر شادی تموم شد توغم‌تو  همیشه بزرگترین آرزوم این بود پاهای بابام و‌ببوسم ولی هیچوقت روم‌نمیشد خجالت میکشیدم روزی که تو‌سردخونه دیدار آخرم بود نشستم کف سردخونه و‌چنددقیقه بی وقفه پاهاش و‌بوسیدم بدون هیچ‌خجالتی بدترین لحظه عمرم بود که از خودم تاهمیشه متنفر شدم توروخدا هیچوقت هیچوقت خجالت نکشید از بوسیدن دستای پدرمادرتون‌نذارین خدای نکرده ی روز این نوع بوسیدن تجربه کنید.درسته بعد بابام نفس میکشم ولی زندگی نمیکنم اصلا فقط به اجبار روزهامیگذره چون چاره ای ندارم ولی وقتی تموم جانم دیگه روزمین نیست منم نیستم روحم‌نیست جسمم که ادامه میده هیچوقت دیگه ادم قبل نمیشم🖤🥀خیلی دلتنگتم بابای مهربونم بابای خوبم خیلی قلبم تحمل این حجم دلتنگی نداره🥀🥀🥀
دانشجویی که شب امتحان نخونه که دانشجو نیست 😁🐾

😂😂عاقا بگین بهم‌تو‌جقدر تنبلی راده نداری ی جی بگین بهم‌بر بخوره برم مث‌ادم‌بخونم 😂

پدر پشتم‌شکست از رفتن تو/پدر شادی تموم شد توغم‌تو  همیشه بزرگترین آرزوم این بود پاهای بابام و‌ببوسم ولی هیچوقت روم‌نمیشد خجالت میکشیدم روزی که تو‌سردخونه دیدار آخرم بود نشستم کف سردخونه و‌چنددقیقه بی وقفه پاهاش و‌بوسیدم بدون هیچ‌خجالتی بدترین لحظه عمرم بود که از خودم تاهمیشه متنفر شدم توروخدا هیچوقت هیچوقت خجالت نکشید از بوسیدن دستای پدرمادرتون‌نذارین خدای نکرده ی روز این نوع بوسیدن تجربه کنید.درسته بعد بابام نفس میکشم ولی زندگی نمیکنم اصلا فقط به اجبار روزهامیگذره چون چاره ای ندارم ولی وقتی تموم جانم دیگه روزمین نیست منم نیستم روحم‌نیست جسمم که ادامه میده هیچوقت دیگه ادم قبل نمیشم🖤🥀خیلی دلتنگتم بابای مهربونم بابای خوبم خیلی قلبم تحمل این حجم دلتنگی نداره🥀🥀🥀
😂😂عاقا بگین بهم‌تو‌جقدر تنبلی راده نداری ی جی بگین بهم‌بر بخوره برم مث‌ادم‌بخونم 😂

😂😂💕 تنبل خان 

فقط 19 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
 تیکر تولد یک سالگی  دختر نازم ❤️✨خونمان را غلیظ تر کرده ✨ زخممان را عریض تر کرده ⛈️سر به دنیای شاعری بردیم ✨ شعر ما را مریض تر کرده ⛈️       دختری که عاشق شعر و دنیای شاعریه🫢
من🤦🏻‍♀️

خو‌مگ‌مجبوریم‌واقعا

ی دوست دارم استاد حلسهذاول میاد میگ‌سلام‌مینویسه و‌نکتهدتاذوقتی میگ‌خداحافظ 

موقع امتحانا ماهمه داریم‌کنسل میکنیم استاد موافق کنسل میکنه این لج‌میکنه از من‌بپرسی نمره بذارین من وقت گذاشتم‌خوندم اخ دلم‌میخواد خفش‌کنم😣😂😂

پدر پشتم‌شکست از رفتن تو/پدر شادی تموم شد توغم‌تو  همیشه بزرگترین آرزوم این بود پاهای بابام و‌ببوسم ولی هیچوقت روم‌نمیشد خجالت میکشیدم روزی که تو‌سردخونه دیدار آخرم بود نشستم کف سردخونه و‌چنددقیقه بی وقفه پاهاش و‌بوسیدم بدون هیچ‌خجالتی بدترین لحظه عمرم بود که از خودم تاهمیشه متنفر شدم توروخدا هیچوقت هیچوقت خجالت نکشید از بوسیدن دستای پدرمادرتون‌نذارین خدای نکرده ی روز این نوع بوسیدن تجربه کنید.درسته بعد بابام نفس میکشم ولی زندگی نمیکنم اصلا فقط به اجبار روزهامیگذره چون چاره ای ندارم ولی وقتی تموم جانم دیگه روزمین نیست منم نیستم روحم‌نیست جسمم که ادامه میده هیچوقت دیگه ادم قبل نمیشم🖤🥀خیلی دلتنگتم بابای مهربونم بابای خوبم خیلی قلبم تحمل این حجم دلتنگی نداره🥀🥀🥀
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792