2777
2789

من یه اخلاقی دارم که ب شدت دلسوزم و ازعمق وجودم ناراحتی ادمارو حس میکنم مثلا اگه اطرافیانم کسی ناراحت باشه ازناراحتیش خوابم نمیره و کل ذهنم ومیگیره 


اگه کسی گریه کنه غیرممکنه من پا ب پاش اشک نریزم  

نمیتونم ادمارو تنها بزارم خیلی دعامیکنم گریه میکنم مدام حالشونومیمرسم و ازته دل هرکاری که بتونم میکنم واسشون فرقم نمیکنه کی باشه دوست  فامیل خانواده دشمن همسایه  ادمی توخیایون .. 


این تا اینجا مشکلی نداره  مشکلم ازاونجاست ک  من با دلسوزی عمیق اون مشکل و جذب میکنم و سریعا خودم گرفتارش میشم 

از طرفی باعث افسردگیم شده 



دلیل اصلی این اخلاقم و نمیدونم اما من یه دختربودم  و به شدت تنها توی خاتواده مادرم اصلا رابطش بام خوب نبود و همیشه تنهابودم تو خوشی ناراحتی غم ... تنهایی دردهرچیزی و ب دوش میکشیدم هیجوقت هیجکس عمق دردام و درک نکرده  هیچکس نبوده باش خرف بزنن هیجکس حالموتواون شرایط نپرسیده ... مث عقده ازبجگی تودلمه و نمیتونم ببینم کسی تنهایی غصه میخوره مثلا شبایی بود توسن کم تا خود صبح اشک میریختم و صبح چشمام بازنمیشد اما مامان نمیگفت چرا گریه کردی چیشده مشکلت جیه 




خانمهای کم سن و سال و ترجیحا مجرد  تاپیکام شرکت نکنید من ازشنیدن حرفای شعارگونه و بچگونه   خسته ام  .......!

احساس میکنم مهرطلبی

نه نیستم تست دادم قبلا اختلال نیست اسمش همون دلسوزی بیش از اندازه اس

خانمهای کم سن و سال و ترجیحا مجرد  تاپیکام شرکت نکنید من ازشنیدن حرفای شعارگونه و بچگونه   خسته ام  .......!

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



گلم بخاطر کمبود توجه و محبته،،این اشکی ک برای دیگران میریزی درواقع برای خودته، باید ب ی مشاور ماهر رجوع کنی، خیلی چیزا رو بهت میگه، تو عمیقا احساس طردشدگی و رهاشدگی داری، چون محبت مادر ندیدی، گلم تا میتونی ب خودت بگو ک خودتو دوست داری و ب خودت توجه میکنی، خودت شروع کن و مثل بهترین دوست باخودت حرف بزن، ناجی تو خودتی،

گلم بخاطر کمبود توجه و محبته،،این اشکی ک برای دیگران میریزی درواقع برای خودته، باید ب ی مشاور ماهر ر ...

اره من طرحواره رهاشدگی دارم 

خانمهای کم سن و سال و ترجیحا مجرد  تاپیکام شرکت نکنید من ازشنیدن حرفای شعارگونه و بچگونه   خسته ام  .......!

اره من طرحواره رهاشدگی دارم

تو عمیییییییقا برای دیگران درد میکشی و دلسوزی میکنی ک اونا هم بهت متقابلا همین دلسوزی رو بدن، ولی گلم آدما اغلب خودخواه و سواستفاده گرن، این احساسی ک داری برای دیگران نیس، برای برآورده شدن نیازای خودته، باید حتما با مشاور ماهر صحبت کنی و تمام حالتات رو ک اینجا اینقد قشنگ توضیح دادی بهش بگی

تو عمیییییییقا برای دیگران درد میکشی و دلسوزی میکنی ک اونا هم بهت متقابلا همین دلسوزی رو بدن، ولی گل ...

من مدت زیادی تراپی رفتم اونم با دکتر خیلی متبحر ولی تستایی ک میزنم مشکل یا اختلال خاصی ونشون نمیده   یاخیلی خفیف چندتا طرحواره رو دارم مثلا یکی دوتا علائمش و فقط 

خانمهای کم سن و سال و ترجیحا مجرد  تاپیکام شرکت نکنید من ازشنیدن حرفای شعارگونه و بچگونه   خسته ام  .......!

اخی 

امان از ماها که محبت و توجه مادر نداشتیم .

این خلا همیشه در زندگیمون خواهد بود 

خیلیییی اهل محبت و توجه ودلسوزی بودم اما از بس از بعضیا بد دیدم انگار دلم خنثی شد 

از ۳۰ سالگی به اینور خنثی شدم


من مدت زیادی تراپی رفتم اونم با دکتر خیلی متبحر ولی تستایی ک میزنم مشکل یا اختلال خاصی ونشون نمیده ...

گلم شما تستا رو بر اساس چیزی ک الان هستی جواب نمیدی، براساس خود آرمانی و ایده آلت جواب میدی، بخاطر همینه ک نتایج تست عالی از آب درمیاد! 

گلم کسی ک در شرایط شما بوده و مادر ب هیچ نیازش پاسخگو نبوده , اصلا از احساسات واقعی خودش آگاه نیس، چون زمانی فرد میتونه نسبت ب احساساتش آگاه بشه ک مراقبین و مخصوصا مادر ب اون کودک توجه کنه و احساسات کودک رو تایید کنه، شما اونقدر از این مساله رنج کشیدی و درد کشیدی و احساس شرم داری ک وقتی میری تراپی اصلا خود واقعیت رو ابراز نمیکنی، و سعی میکنی نشون بدی ک چقدر انسان کاملی هستی و همه چی اوکییه چون این حالت دفاعی انسان در برابر حس ناکافی بودن  و طرد شدن هست، این حالتایی ک توضیح دادن از ی افسردگی عمیق، از یه درد عمیق، از یه سوگ در درون شما خبر میده، عزیزدلم دو تا کتاب بهت معرفی میکنم حتما اونا رو بخون و باتوجه ب احساساتی ک در طول شبانه روز داری به سوالاتش جواب بده، ن براساس چیزی ک آرزوی بودنش رو داری.

اول کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید از جفری یانگ

دوم کتاب خلا عاطفی از دکتر جانیس وب


و اینکه اینقدر ب سلامت روانت اهمیت میدی ک حاضری بخاطرش جلسات تراپی رو اینقد متعهدانه شرکت کنی واقعا قابل تحسینه، من مطمئنم ک اگر ب جستجو و کشف خود و ارتباط برقرار کردن با خودت و احساساتت و پذیرش احساساتت اهمیت بدی، کم کم چیزهای خیلی خوبی رو در مورد خودت متوجه میشی، تو ب همدلی و توجه تمام وقت نسبت ب خودت نیاز داری، بارها ب خودت بگو ک خودتو دوس داری و ب خودت توجه میکنی، این میتونه در گذر زمان تغییرات زیادی رو در درونت ب وجود بیاره.

دوستت دارم عزیزم♥️🌹

گلم شما تستا رو بر اساس چیزی ک الان هستی جواب نمیدی، براساس خود آرمانی و ایده آلت جواب میدی، بخاطر ه ...

اره افرین  راست میگی  من حتی نمیتونم و نمیدونم چجور میتونم اونچیزی ک واقعا هست و بگم ینی انقد اسیب های زیادی دیدم و انقد شکننده شدم ک خودمم نمیدونم چیه وچجوره 

خانمهای کم سن و سال و ترجیحا مجرد  تاپیکام شرکت نکنید من ازشنیدن حرفای شعارگونه و بچگونه   خسته ام  .......!

اره افرین راست میگی من حتی نمیتونم و نمیدونم چجور میتونم اونچیزی ک واقعا هست و بگم ینی انقد اسیب ه ...

درکت میکنم گلم، نگاه کودک وقتی از جانب مادرش احساس دوست داشته شدن نمیکنه، احساس شرم و گناه عمیقی نسبت ب خودش پیدا میکنه، و وقتی در حضور دیگران قرار میگیره ب طور کااااملا اتوماتیک و ناخودآگاه اون دردهایی ک در درونش هست رو پنهان میکنه و اصطلاحا حتی برای دیگران نقش ناجی رو میتونه بازی کنه، ولی وقتی با خودت تنها میشی تمام وقت در حال گریه هستی ، چون تو در تنهایی خودت میتونی اون رنج رو ببینی و اون احساس شرم و مکانیزم دفاعی ذهنت در تنهاییت از کار میفته، ی پیشنهاد بهت میکنم، این دوتا کتاب رو بخون و برای تموم کرذنش اصلا عجله نکن، اون کتاب رو در تنهایی بخون و ب هر جمله ای ک رسیدی ک عمیییییقا احساس کردی داره احساسات تو رو بیان میکنه، همونجا استاپ کنی، و عمیقا در مورد اون چیزایی ک تجربه کردی با تمام صداقت بنویسی و در حین اینکار ب شدت گریه خواهی کرد و میبینی ک  عمییییییییق حس میکنی ک داری نسبت ب احساسات درونت هوشیار میشی، و وقتی صادقانه مشکلاتت رو متوجه شدی با خودت همدلی کنی، ب خودت بگو ایراد نداره عزیزم ، اگ صدتا مشکلم ب وجود اومده باشه، من الان کنارتم و باهم یکی یکی برطرفش میکنیم و براش راه حل پیدا میکنیم، گلم تو باید با خودت شبیه بهترین دوست و ی تراپیست صحبت کنی در تمام حال، این تنها راهیه ک مکانیسم دفاعی ذهنت خنثی میشه و تو همیتونی نسبت ب مشکلات واقعیت آگاهی پیدا کنی، کودک درون تو ب شدت ترسیده و احساس وحشت داره، تو باید با خودگویی های همدلانه و مهربانانه ات ، ب کودک درونت احساس حمایت و امنیت بدی، حالا وقتی ک در خلوت مشکلات واقعی رو پیدا کردی ، بعد ب تراپیست رجوع کن و بگو من این مساله رو دارم، میدونی میخوام چی بگم؟ میخوام بگم تو در اتاق درمان نمیتونی ب مسائل واقعی درونت دسترسی داشته باشی ، تو در تنهایی و خلوت خودت میتونی زخمهاتو ببینی، اتاق درمان فقط برای اینه ک بری به تراپیست بگی من در مورد خودم متوجه این مساله شدم و حالا اون بهت راهکار بده، ولی بازم میگم هیچ چیز ب اندازه گفتگوی خودت با خودت بهت کمک نخواهد کرد، تو باید خودت بشی بهترین دوست و شنونده خودت

درکت میکنم گلم، نگاه کودک وقتی از جانب مادرش احساس دوست داشته شدن نمیکنه، احساس شرم و گناه عمیقی نسب ...

ممنون عزیزم بابت وقتی ک گذاشتی  حتماااااا میخونم  

خانمهای کم سن و سال و ترجیحا مجرد  تاپیکام شرکت نکنید من ازشنیدن حرفای شعارگونه و بچگونه   خسته ام  .......!

کودک وقتی والدین ب نیازش پاسخ نمیدن هرگز با خودش فکر نمیکنه ک اون والدین بدن، بلکه این عدم توجه رو ب خودش نسبت میده و با خودش اینو درونی میکنه ک این منم ک بدم و بی ارزشم و ی نقص بزرگ در درونم هست ک والدینم دوسم ندارن و بهم توجه نمیکنن، و ب جای نفرت از والدین، عمیقا از خودش متنفر میشه،چون کودک قدرت تجزیه و تحلیل نداره، وقتی درمان واقعی خودت رو شروع میکنی، باید نفرت و خشمی ک از مادرت یا پدرت داری رو کاااااملا در روانت بالا بیاری، ی نامه بلند بالااااا از تمام بلاهایی ک سرت آوردن خطاب بهشون بنویس و در حین نوشتن هر جور ک دوس داری نفرت و خشمت رو ابراز کن(قرار نیس اون نامه رو بهشون نشون بدی، ب هیچ وجه)، وقتی این نامه رو مینویسی و اونها رو سرزنش میکنی ک چقدر بد بودن و بی کفایت بودن ک ب نیاز تو پاسخگو نبودن ، کم کم آسیبهات التیام پیدا مبکنه، احتمالا مدت زیادی ازشون خشمگین و متنفر خواهی بود، از این خشم و نفرت احساس گناه نکن، چون اونا خودشون بابت بی مسئولیتیشون باعث تولید همچبن احساساتی شدن، خلاصه هی فاز اینو برندار ک وای نه من باید مامان و بابامو دوس بدارم و قدردان باشم، بذار این زخم کاملا خودش رو نشون بده و این چرکها از درونت تخلیه بشه، کم کم ک هی ب خودت عشق و همدلی میدی و التیام پیدا میکنی میتونی والدینت رو هم ببخشی و متوجه میشی ک اونا خودشونم زیر دست والدینی بزرگ شدن ک ب نیازاشون پاسخ ندادن و خودشونم رنج کشیده هستن و این کارها بخاطر دشمنی با تو نبوده، و کم کم دیگ نسبت ب اونا بی احساس و بی تفاوت میشی و نسبت ب خودت احساس عشق پیدا میکنی، خلاصه ی پروسه ای داره، طولانی مدته، باید قدرت ماوجه شدن با حقایق رو داشته باشی و خودتو گول نزنی.

ممنون عزیزم بابت وقتی ک گذاشتی حتماااااا میخونم

خواهش میکنم جانم.

ان شاالله روزای خوبتم تجربه میکنی، کم کم ک احساسات خودت رو میپذیری ، میبینی اع؟ نسبت ب دو هفته یا یک ماه پیش شدت افسردگیت کمتر شده، و هی احساس میکنی سبکتری، خشم خودت رو کااامل بپذیر،احساس نفرتی ک داری رو تایید کن، احساس اندوه و .... رو، قدم اول برای التیام ، پذیرش و تایید هست.

ان شاالله ک ب بهترین شکل از پسش برمیای، ذهن انسان خیلی قدرتمنده، قطعا میتونی.

خواهش میکنم جانم.ان شاالله روزای خوبتم تجربه میکنی، کم کم ک احساسات خودت رو میپذیری ، میبینی اع؟ نسب ...

ممنون عزیزم خیییییلی لطف کردی  واقعا وقت گذاشتی 

خانمهای کم سن و سال و ترجیحا مجرد  تاپیکام شرکت نکنید من ازشنیدن حرفای شعارگونه و بچگونه   خسته ام  .......!

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792