ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم
آنهـایـی کـه به تنهایـی پـرواز میکننـد؛ بالهـای قویتـری دارنـد. پـرواز را یاد بگیـر ..!نه برای اینـکه از زمیـن جـدا باشـی،برای آنکـه به انـدازهی فاصـلهی زمیـن تا آسمان گستـرده شــوی ...🕊️💚
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عزیزم یک بار امام حسین و امام حسن بیمار بودن و تب شدید داشتن، حضرت زهرا و امام علی برای شفاشون نذر می کنن اگر خوب شدن سه روز روزه بگیرن، شما هم می تونی این نذر رو بکنی
آنهـایـی کـه به تنهایـی پـرواز میکننـد؛ بالهـای قویتـری دارنـد. پـرواز را یاد بگیـر ..!نه برای اینـکه از زمیـن جـدا باشـی،برای آنکـه به انـدازهی فاصـلهی زمیـن تا آسمان گستـرده شــوی ...🕊️💚
تیکر تا رسیدن به اهداف ۱۴۰۳🥂شروع زندگی جدید و واقعی برای ساختن یه فرد و زندگی بی نقص از 1403/8/23...💣مگه میشه از رویام دست بکشم؟خدایا کمکم کن بلند شم ...