خودش که هیچ صداش تا آسمون میره مثلا نمیتونه زنگ بزنه فلان کاری دارم همش جیغ داد میکنه تو پله ها
البته به طبقه هم اجاره دادن اونا هم میشنون
بعدش همیشه میگه چرا نمیای پیشم چرا نمیای با کنایه
انتظار داره ما داریم میریم بیرون سوار ماشین شیم برم هر روز ببینمش اجازه بده برم
وقتی چیزی هم میوفته زمین صدا میره عین جن با شلوار گل گلیش بالا سرمون پیدا میشه
مامانم میاد خونم بدون اجازه با شوهرش پا میشن میان خونه مون پایین
اصلا موندم چیکار کنم
من ندونسته اومدم و اصلا تا سه سال چاره ای نیست برم همسرم عمرا قبول نمیکنه
دلم بدجور گرفته😢