قضاوت نکنین
من هیچ وقت اهل دوستی نبودم و نیستم این پسر که الان عاشقشم دیگه زن گرفته ومرد شده
من از وقتی پسر بود عاشقش بودم دلم قنج میرفت نگاش کنم انگار خدا واسه من خلقش کرده از وقتی دیدمش تو حسرت آغوشش میسوزم
ولی الان تو بغلش یکی دیگس من هنوز نتونستم فراموشش کنم هنوزم بعضی وقتا میرم تو پیجش و استوری هاش مخفی میبینم من آنقدر کثافتم که همش دعا میکنم نامزدیش بهم بخوره باهاش ازدواج کنم چون میدونم از من بدش نمیاد (خواستگارم بوده)
بعضی موقع ها میگم اشکال نداره میرم صیغش میشم من خیلی ... منی که حتی دوستی رو گناه میدونم عشق آنقدر بیوجودم کرده
من دارم از شدت خواستنش دق میکنم من چی کنم ؟