ابجیم به شیشه ساعت دست زد ۸سالشه گفتم نکن یهو اومد ابجیمو کتک زد من وایستادم مزارم ابجیم و بزنه
چندبار محکم زد تو سرم بخدا تا الان سرم درد میکنه
گریه کردم گفتم ایشالا مبارکت نباشه بعد تو دلم گفتم نه خدانکنه
منو همش نفرین میکنه ۱۸سالمه همش میگه ایشالا حسرت به دل بمیری امیدت تا امیدی بشه روزای خوشت خونه من باشه منم گریه میکنم و فکر میکنم که نکنه از ته دل بگه😭😭