۸ سال این چیزا رو دیدی و باردار شدی؟!
سکوت بهتره انگار
نرو
بگو اذیت نمیشم
مگه ما تو خونمون تنها نیستیم؟
ازدواج کردیم دیگه قرار نیست روز و شب با کسی باشیم
همین امروز بلند شو برو خونت
دیگه هم هرچی گفت برو به حرفش گوش نکن
هرچی شد بمون خونت
اگه نکنی مسئولیت بچه هم میفته گردن خودت و مادرت
با این شرایط باردارم شدی
وقتی نیست خونه و میاد دیروقت توهرلحظش ازار میبینم فکر و خیال میزنه سرم حامله هم هستم میام خونه بابام هم خیلی غرنیزنه میگه مگه این بیوه هست شوهر بی غیرتش کجاست چندبار گفتم خونه پدرم راحت نیستم دعوام میشه باپدرم میگه بمون اذیت شدی زنگم بزن بیام ببرمت دلم میشکنه نمیتونم خودمو تحمیل کنم هرروز دنبال کارهای بچه های خاهراشه میگه من جای پدرشونم
بازم میگم برو خونت
شوهرتو نذار راست راست برا خودش بگرده و انقدر بی مسئولیت باشه
والا ما هم شب و روز تو خونمون حوصلمون سر میره فکر و خیال میکنیم
اگه به شوهر منم بود میگفت تمام هفته برو خونه پدرت
اون میگفت برو که خودش تنها تو خونه بی دردسر و مسئولیت خوش باشه برا خودش
ولی من نمیرفتم هرچی میگفت گوش نمیکردم موندم تو خونم
توام برو خونت
بگو دلم میخواد تو خونه خودم باشم
تا حالا درستش نکردی ازین به بعد شوهرتو درست کن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز