میخاد عقد کنه برادرشوعرم پولش کمه چون رفته سرویس طلا گرون و ستگین برداشته مادرشوهرم همش میگه کسی نیست پول بهش بده جشنش را بگیره ما خودمون قسطتمون عقبه چکا همسرم مونده نزدیک برگشته
موقع عقد همسرم ماشین فروخت تا عروسی کردیم
امشب بردارشوعرم میگفت چه کاریه برم نصف پول لباس عروس بدم کرایه کنه خب بخرم براش یعد گفت کاش پول داشتم میخریدم واسش مادرشوعرم گفت کسی نداره کمکش کنه دلم میخاست بزنم دهنش.برگشت گفت همه داداشات باید کمک کنن.
من میدونم دوتای دیگه هیچی نمیزارن کف دست برادرشوهرم چی به همسرم بگم گول حرفاشون زا نخوره؟
همین مادرشوعر عفریتم موقع عقدم کلی براخودش از پول همسرم خرید کرد الان موش شده