mohmamad مدیر استارتر عضویت: 1403/08/02 تعداد پست: 78 عنوان نظر درباره این شعر مشکالتشو 14 بازدید | 0 پست دیگه خسته شده بودم ازاین سیاهی شهر به خاطر بی پول فقر داشت زندگی جونیم الکی سر میشدش روی تخت ولی من به خودم قول داده بودم یه روز بدون شک بلند میشم بدون حرف سیاهی بحث دوباره قلممو میگرم تو دست دیگه نمیزام مادرم. به خاطر من بیخودی بریزه اشک شعر رپ 1403/08/02 | 22:32 0 نفر لایک کرده اند ... گزارش تاپیک نامناسب