2777
2789

دیگه خسته شده بودم ازاین سیاهی شهر به خاطر بی پول فقر داشت زندگی جونیم الکی سر میشدش روی تخت ولی من به خودم قول داده بودم یه روز بدون شک بلند میشم بدون حرف سیاهی بحث دوباره قلم‌مو میگرم تو دست دیگه نمیزام مادر به خاطر من بیخودی بریزه اشک  شعر رپ 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   baransiyah7676  |  3 ساعت پیش
توسط   avaz76  |  4 ساعت پیش