حدودا یکسال با نامزدم عقدم تفاوت سنیمون زیاد و ۹سال خانوادمراضی ب ازدواج نبودن من خودم بزور راضی کردم
با وجود تفاوت سنی زیاد نه ماشین داره ن سپرده هیچی صفر مطلق خونه هم نداره
قرار بود برج ۱سال دیگ عروسی بگیریم که خالی نبود تالار و برج۳هم موقع امتحانای دانشگاهه
خانوادش قبل گفتن برج ۱ب خانواده من و الان که ب مامانم گفتم ناراحتی پیش اومد چون قرار بریم خونه بابام بشینیم که خواهرم الان اونجاس ینی اون خالی کنه و ما بریم اونجا
من شهر دیگه دانشگاه قبول شدم و فاصلش حدودا یک ساعت تا شهر خودم
مامانم امروز کلی غرزد که ما خونه رو بدیم شوهرتو بره اونجا بشینه و تو نیستی و این یکسال نامزدی همسرم تقریبا هروزو هرشب خونه ما بود چون خونشون دوره
میگه بعد دانشگاه عروسی بگیرید خب. ۴سال دیگ زیاده و سن همسرم میره بالا
خلاصه کلی توهین کرد و میگه که سن خرو داره..
خیلی اعصابم بهم ریختس لطفا راهنماییم کنیدد😭