2777
2789
عنوان

خیلییی دلم گرفته 😔 میشه بیاید

58 بازدید | 4 پست

قصه از اونجا شروع شد که از ماه پنجم بارداریم هر روز ی بلای جدید سرم نازل شد اول نارسایی جفت بعد دیابت بارداری بعد نوار قلب مختل جنین و آخرم همونی شد که هی دعا می کردم نشه و دختر من درست چند ساعت مونده ب سال تحویل دنیا اومد و هیچ دکتر و پرستار درست و حسابی ای تو بیمارستانا نبود اونم بیمارستان خصوصی اونم تو تهران !! در حد شکنجه و کابوس بود همه چی از سوندی که ۵ بار گذاشتن و دراوردن تا سوزن بی حسی که ۳ بار خراب شد تو کمرم و بعد ۷،۸ بار سوزن زدن اخرم نتونستن سر کنن و بی هوشم کردن و بعد با ی درد وحشتناک بهوش اومدم دیدم افتادن رو شکمم ماساژ بدن ولی ی درد وحشتناک و عجیب دیگه هم داشتم که سر زایمان قبلی اصلا نداشتم به پرستار گفتم نکنه به جای آمپول مسکن بهم آمپول فشار زدید ؟ گفت بله امپول فشار میزنیم که خون آبه ها تخلیه شه کامل 😑!! دم خونه رفتن هم تازه اومدن نوزاد رو لخت کردن ببینن واکسنش رو شیفت قبلی زده یا نه!! در این همه چی وحشتناک بود خلاصه جوونمون رو برداشتیم و فرار کردیم از اون بیمارستان وقتی اومدم خونه سینه هام وحشتناک زخم شد و من تا یکماه با درد و خونریزی شیر میدادم و هر کار و هر نوع کرمی ک میشد مصرف کردم ولی خوب نشد ک نشد و مجبور شدم سه روز شیر ندم تا زخمم خوب شه یکم که همون باعث شد شیرم کم شه و شیرخشک هم کنار شیرم بدم اما شکر خدا دخترم آروم بود و این خیلی خوب بود بالاخره بعد یک ماه و نیم زخم هام خوب شد همه چی داشت گل و بلبل میشد تا واکسن دو ماهگی لعنتی رو زدم و بچه کولیک گرفت و رفلاکس دکتر گفت از عوارض واکسن تو بچه ها تشدید مشکلات گوارشی می تونه باشه اخرای سه ماهگی یکم بهتر شده بود و کولیکش تقریبا برطرف شد که باز واکسن چهار رو زد و این بار گریه های بی امون وحشتناک تو کل روز رهاش نمی کرد رفتیم دکتر گفت این حساسیت ب پروتئین گاوی پیدا کرده و  رفلاکسش تشدید شده شیر خشکش رو عوض کرد و رژیم سفت و سخت به خودم داد گریه هاش تبدیل شد به غر غر و نق زدن کلا بد اخلاق شده بود تا واکسن ۶ رو زد و اینبار دیگه روز ب روز بدتر شد حالا اعتصاب شیر و غذا کرده و به زور یکم شیر و غذا می خوره و مدام شیر اسید معده اش برمیگرده بالا و سرفه میکنه و گریه میکنه می پیچه به خودش😔😔 دکتر میگه باید شیر خودت رو کامل قطع کنی و این خیلی ناراحتم میکنه بعد اینهمه تلاش برا زیاد شدن دوباره شیرم حالا باید کلا قطعش کنم خیلی دلم گرفته همش خداروشکر میکنم که همینقدرش هم منت گذاشته سرم و با قدم های دخترام چراغ زندگیم رو روشن کرده ولی واقعا دیگه خیلی سختمه هر روز اوضاع برام سخت تر از دیروز میشه 😭😭

من همش دارم دعا میکنم ولی بی فایده اس انگار میشه با قلب های پاکتون برای سلامتی دخترم یه حمد شفا بخونید ؟ نه بخاطر من بلکه بخاطر این طفل معصوم ،دیدن زجر کشیدنش تو خواب و بیداری واقعا سخته مدام رفلاکسش میزنه بالا و مثل مارگزیده ها به خودش می پیچه و گریه می کنه بچه نه خواب خوب داره نه خوراک خوب نه راحت بازی میکنه😔

ان شاءالله خدا سلامتى و صبر بدهچون مادر شدن يا هليم شدن و صبور شدن

الهی امین ،خیلی سعی می کنم صبور باشم ولی دیگه واقعا دلم گرفته طفلی بچه هم درد بکشه هم از شیر مادر محروم شه هم بخاطر الرژی روز ب روز غذاهاش محدود میشه

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


الهی امین ،خیلی سعی می کنم صبور باشم ولی دیگه واقعا دلم گرفته طفلی بچه هم درد بکشه هم از شیر مادر مح ...

😓ان شاءالله حساسيتها و الرژيش كم كم رفع ميشه 


و مى تونه دوباره همه نوع غذايى بخوره 

لطفا پروفايل منو كپى نكنيد،پروفايل مثل شناسنامه هر فرديه ،…😅
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز