مثلا ی خانواده در نظر بگیرین که ماهی یکبار بیرون غذا میخورن و تو خونه هم ب طور نرمال یخچالو پر میکنن مثل یه خانواده معمولی
مسافرت سالی یکبار میرن و لباس هم هر وقت نیاز بشه
خرت و پرت و اینا نمیخرن ولی وقتی وسایل منزل میخرن از گرون ترین نوع میخرن و بهترین جنس رو میخرن ولی وسایلشون زیاد نیست وسایل مورد نیاز رو دارن ولی جنس هاشون همه برند و مارک
بیشتر ب جا خرت و پرت با پولشون زمین میخرن میسازن کم کم میدن اجاره سیر هم نمیشن بعد میرن سراغ زمین بعدی و....
به کار بیمه و شرکت راضی نیستن و همیشع کار ازاد میکنه و هر دو سه سال ی ملک میخره و ماشینش هم گرون قیمته و خودش از صفر شروع کرده بدون پشتوانه
حالا خانواده دوم
پشتوانه قوی داشته و از اول بهش ارث رسید با اینهمه مادرش از حقوقش مدام خرجشون میکنه
کسی که هفته ای یه شب رستوران غذا میخوره و تو شرکت
ولی همه حقوق رو میخورن حتی ماهی یک میلیون پس انداز رو ندارن و وقتی میگن کار ازاد بزن میگه بیمه برام مهمه
خیلی خرت پرت میخرن مثلا صد میلیون دستش بود رف کلی پرنده و ماهی و اکواریوم و اینا خرید که خیلیاشون مردن
فقط ی خونه ورثه بهش رسیده هنوز بعد دوازده سال ماشین نتونسته بخره
ولی هر چی بخوان میخرن همش مهمون دعوت میکنن پشت سرهم حتی پیش اومده بچه هاش لباس مدرسه نداشتن با لباس کهنه چن سال رفتن مدرسه ولی پدر هر مهمونی در فصلش راحت ۱۵تومن خرج برمیداره
کلا عشق و حال میکنن و در لحظه زندگی میکنن
ولی بالایی خیلی قناعت کرده تا خودشو کشیده بالا مستاجر بود و هیچکسم نداش پدرشم بعد ازدواج همه چیشو بالا کشید