۳ سال بیشتره از شوهرم جدا شدم،پسرم پیش باباشه و دخترم تا ۷ سالگی با منه،الان ۵ سالشه،پسرم و باباش یه شهر دیکه که ۶ ساعت با ما فاصله داره زندگی میکنن،زمانی اختلاف داشتیم بابام برام خونه خرید و بعد از طلاق هم رفتم سرکار،الان دو ماهه مستقل شدم و اومدم خونه خودم،من میخام دخترم ذو بعد از ۷ سالگی پیش خودم نگه دارم اما اون هر چند وقت یه بار حرفشو میزنه که دخترم میبره پیش خودش مخصوصا از زمانی که مستقل شدم،احساس میکنم خیلی حرصش گرفته که مستقل شدم و خونه از خودم دارم و اون هنوز مستاجره،حالم خیلی بد میشه و استرس میگیرم که اگر دخترم رو هم ببره و من تنها بمونم چی؟اگر شهر دیگه ای نبودن که مشکلی نبود اما یه شهر دیگه ست،چند شب پیش با دخترم حرف میزد گفت خونه ۳ خواب گرفتم که وقتی اومدی اتاق داشته باشی برا خودت،حالت جالبه هنوز ۲ سال دیگه مونده از یه طرف الان اگر بگم ۱ ماه ببرش پیش خودت میگه نمیتونم ولی از طرفی اینجوری میگه،نمیدونم جدی میگه یا میخاد منو بترسونه یا آرامشم به هم بزنه؟
ارامشت بهم بزنه
میخواد واکنشتو ببینه
۷ تا ۹ میتونه و میبره
ولی ۹ بچه تصمیم میگیره کجا بمونه هیچ کدوم هم نمیتونین کاری بکنین
مگر اینکه خدایی نکرده بچه مشکلات روحی روانی پیدا کنه شب ادراری بگیره یا پدرش عدم صلاحیتش تایید بشه که حضانت بیفته دستت
نه عزیزم بد به دلت راه نده بخاد مسئولیت دوتا بچه رو قبول کنه خودشم می‌دونه که براش خیلی سخته
میخاد توروحرص بده یافکرکرده بخاطر
بچه هابرمیگردی بهش اینارومیگه
میخاد عذابت بده توهم با این حرف عذابش بده
بگو اگه دخترتا ببری خیلی ممنون میشم چون قراره ازدواج کنم
عمرا ببره با این حرف
اصلا نقطه ضعف نشون نده اتفاقا با اعتماد به نفس که اون متوجه تاکنیکت نشه بگو اتفاقا من هم میخوام این دو سال تموم بشه تحویل خودت بدم من میخوام برم دنبال زندگیم و آرزوهام ، اون وقت ببین چجوری همه چی برعکس میشه اتفاقا پسرت رو هم میاره تحویلت میده که به تو زیادی خوش نگذره به اصطلاح خودش
مطمعنم که بهت حسودی میکنه
قوی باش
عزیزم فعلا غصه اتفاقی که نیفاده رو نخور.
پسرت چند سالشه؟
کاش حالا که سرکار میری و مستقلی اونم بیاری پیش خودت
پسرت رو چرا بهش دادی اون بزرگتره؟
میخواد ارامشت رو بهم بزنه چیزی نگو دخترت هم اول آخر مادر و انتخاب میکنه.
دختر از ۷ تا ۹ سالگی پیش پدره و بعد میتونه انتخاب کنه.