یادم میوفته ک رفتم با ذوق و شوق درو براش باز کنم دیدم دور تا دور لبش صورتیه دنیا رو سرم خراب میشه ینی با طرف عشق بازی کرده چقدر از ته دل لباشو بوسیده ک انقدر رژی شده بود از اون روز دیگه نتونستم خوب زندگی کنم
🥲🥲🥲
خیلی سخته
اه
قلبم درد گرفت خیلی بده خیلی 🥺😔😔😔😔
عقلش نرسیده پاک کنه
جدا شدی ؟
چه واکتشی نشون دادی ؟
اون چه توضیحی داد ؟
بعد شوهره زرنگت چجوری یادش رفته رژ و بپاکه
وای چقد عوقم میگیره اونا ک موقع بوسیدن انگار همبرگر دارن گاز میگیرن
خیلی بده
شوهرت دیگه چه پخمه ای بوده ک بعدش یه نگاه تو اینه ننداخته کثافط کاریاشو پاک کنه
الکی نگو
میدونی خودم هنوز واسم سواله شوهرم اون شب بهم زنگ زد چندبار بد همیشه عادتشه بد رابطه حتی با من ک زنشم دست و صورتشو و بدنشو بشورع ی کم مست بود اون شب ب من زنگ زد گفت دارم میرم خونه دوستم حسی ک خودم دارم اینه ک وقتی رفته خونه دوستش اونجا کسی بوده چون گفت من نمیدونستم کسی اونجاس یا ن نشسته بودیم فلانی یهو با دوتا دختر اومد منم چند دیقه نشستم پاشدم اومدم با لباس کارم بود میگفت من اگه برنامه داشتم با لباس کار نمیرفتم اونجا
شاید راست بگه
منم یه بار بچه بودم
بابام برای مامانم رژ خریده بود
یولشکی رفتم ازش زدم
بابام نفهمید که ازش زدم
مامانم رژ رو که گرفت فهید یکی ازش زده
دعوا راه انداخت
در حالی که من ازش زده بودم
البته من به مامانم گفتم همه چیو ۹ سالم بود
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز