اصلا یه حس وابستگی عجیبی پیدا کردیم اونام همینجور تا میان انگار از قفس آزاد شدن و همش میگن دلمون تنگش شد
میدونم طبیعی نیس
چیکار کنم سه تایی خیلی به هم وابسته ایم جوری که من میرم سرکار پسر ۱۳ سالم زنگ میزنه گریه میکنه
امسالم که خر کدوم مدرسه جدا جدا میرن کلا استرس و دلشوره داریم
برید پیش مشاور ۳ تایی تون
خر کدوم
عزیزم
من به مامانها میگم شما بدترید🥰
خیلی سخته
دختر منم اوله پسرم دوم هرروز با دخترم داستان داریم گریه میکنه حال من بد میشه بخاطر گریه هاش
امروز بالام اورد
مشغول کار خونه بشو زمان زود میگذره
وای ازاین وابستگی من دخترم ۱۵ماهشه اگه یکی باخدش ببره حتی سرکوچه به جایه اینکه تندتندکاراموبکنم فکرم پیشش میمونه نمیتونم هیچ کاری بکنم تابرگرده همینطورمیشینم
شباحتمابایدپیشش بخوابم بدون اون خوابم نمیبره
این وابستگی خیلی عذابم میده
مشاوره لازمید عزیزم
منم امسال پسرمو گذاشتم پیش دبستانی ، آنقدر که من بهش وابسته ام اون نیست . لحظه شماری میکنم تایم کلاساش تموم شه برم دنبالش
ببین عزیزم منم مادرم بچمو فقط دست شوهرم و پدر و مادر خودم میسپارم و خیالم راحته اصلا با بقیه نمی‌ذارم جایی بره یا بمونه جایی
ولی اینکه میگی شب باید کنارت باشه وقتی می‌ره استرس میگیری اینا طبیعی نیست باید از یک‌سالگی جای خوابشو جدا کنی من دوتا دختر دارم اولی رو یک‌سالگی دومی رو ۱۰ ماهگی جدا کردم که وابستگیش کمتر بشه
با آدم امن بفرستش بره بیرون و خودت دیگه استراحت کن به کارات برس فکر و خیال نکن بابتش بذار بچت هم راحت باشه این وابستگی برای هر دوتون بده بچه رو مستقل و قوی بار بیار و حواست به سلامت روانش باشه
