اها یه نفر دیگه هم تو فامیلمون دامپزشکی خونده برادرزاده زن عموم اون تا دکترای حرفه ای داشت ادامه میداد دیگه خبر ندارم چکار کرد ..
بیخیال این حرفا بابا بفکر درس و آینده باش
حالا این طور باشه. اولا آنقدر درس داری که یهو هفته ها بگذرن و نتونی بری گردش. دوما وطن کجاست؟ اونجا که دلت خوشه. یعنی تو بگو بیابون. ولی دوستای خوب و پایه پیدا کنی، انقدر خوش میگذره. شبا میتونید تو خوابگاه بازی کنید. فیلم ببینی. بالاخره اون شهر یه سینما داره. نداشت هم روزا عین برق و باد میگذره. به آینده روشن فکر کن. هاپوهایی که قراره ویزیت کنی. گربه های سرتقی که قراره سر یه واکسن چنگت بزنن. پرنده های نانازی که برات بخونن. حیوانات اگزوتیک که اصلا یه دنیای شیرین دیگه ان
بچه ها کسی می دونه سطح علوم پزشکی همدان و اساتید چطور هستن؟
ببین من دو تا همکلاسی گرمساری داشتم احساس میکنم واقعا بی فرهنگ نبودن. شهرشون کوچیکه ولی مردمش فکر نکنم بی فرهنگ باشن.
شهر مدرنی نیست ،کوچیکه،غروب مغازه ها میبندن،خیلی از خونه ها تنور دارن و خودشون نون میپزن،شهر خیلی خلوته
ما تهران هستیم دو سال برای کار همسرم رفتیم اونجا خب برای ما خیلی سخت بود چون کاملا حال و هواش با تهران متفاوته ،تهران شب تازه شهر دیدنی تر میشه اونجا خاموشی و سکوت محض و خیلی چیزای دیگه
اما اگر از کلان شهر نمیای فکر نکنم برات سخت باشه و کلا برای دانشجویی اتفاقا اینطوری بهتره بیشتر سرت به درس و دانشگاهته تا گشت و گذار با دوستا
منم گرمسار قبول شدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز