2777
2789
عنوان

خونه خودتون راحت ترید یا خونه پدر تون

| مشاهده متن کامل بحث + 290 بازدید | 27 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



چه خوب خدا نگهشون داره برات

ممنون عزیزم

 عاشق شده‌ام.شکست خورده‌ام. پیروز شده‌ام.اشتباه کرده‌ام.انتقام گرفته‌ام. تحقیر شده‌ام. دوست داشته شده‌ام.به من عشق ورزیده‌اند. زیرابم را زده‌اند. از کار بی‌کار شده‌ام.دستم را گرفته‌اند. سفر کرده‌ام. وحشت کرده‌ام.از ته دل خندیده‌ام.شهری را که دوست داشتم ببینم دیده‌ام. دیوانه‌وار رقصیده‌ام. خدا را گم کرده‌ام. خدا را دوباره پیدا کرده‌ام.سقوط کرده‌ام. در منجلاب دست و پا زده‌ام.نفرت ورزیده‌ام. از خودم متنفر شده‌ام. خودم را دوست داشته‌ام.برای درست کردن اشتباهاتم از جا بلند شده‌ام. برای ادامه‌ی یک زندگی جنگیده‌ام.نفرت‌هایم فروکش کرده‌اند.کتاب خوانده‌ام. فیلم دیده‌ام.فریاد زده‌ام.گریه کرده‌ام. دوست داشته‌ام تا ابد جاودانه بمانم. کسانی از دیدنم هیجان زده شده‌اند. کسی دوست داشته سرم از بدنم جدا شود. مسیرم را پیدا کرده‌ام. بدنم را به سبک خودم دوست داشته‌ام.هورمون‌های مادرانه‌ام فعال شده‌اند.عقل و منطقم غالب شده است.نگذاشته‌ام شکستم را ببینند.و در تمام این مسیر شبیه هیچکسی نبوده‌ام و چیست زندگی جز همه‌ی اینها... 🍂🔮

معلومه خونه خودم ،دو ساعت خونه خودم نباشم دلم تنگ میشه

يک‌ روز كه تصورش را نمیكنی،جايی كه در خواب هم نديده‌ای،لحظه‌ای كه به هيچ چيز فكر نمیکنی،و تازه رها شده ای از بند آرزو،از جانب پروردگار دريافت خواهی كرد ،چيزی فراتر از آنچه در طلبش بودی...
خب ادم عادت میکنه دیگه اینجا همه چی دست خودته خانم خونه خودتی ،وگرنه خونه پدرو مادرمم ازاد بودم و هم ...

دقیقا مثلا من اون موقع میخواستم کیک درست کنم مامانم خیلی غر میزذ یا چیزی داغ کنم بخورم یه جوری نگاهم می‌کرد اما الان راحت تو خونه هرکاری بخوام می‌کنم 

دوازده ساله عروسی کردم صد در صد خونه خودم، اولا که اونحا میرم مثل کلفتها فقط باید کار کنم حتی غذارو هم خودم درست میکنم با اینکه پدر مادرم خداروشکر سرحال سلامتن،  درنهایت هم پدرو مادرم فرق گذاری میکنن بین بچه ها و حتی نوه ها!! ترجیم اینه خونه خودم راحتم ، الان هم خیلی کم میرم شاید ماهی یکبار با اینکه خونمون نزدیکه

با خانواده ام تو یه ساختمونیم هردو جا راحتم برای خواب خونه خودم ولی طول روز صفای خونه مادر یه چیز دی ...

دقیقا خونه مامانا همیشه چایی و غذا به راهه چیزی که خونه خودم نیست چون تنهام و برای خودم حال ندارم کاری کنم 

دوازده ساله عروسی کردم صد در صد خونه خودم، اولا که اونحا میرم مثل کلفتها فقط باید کار کنم حتی غذارو ...

منم مامان بابام خیلی هوای عروسمون دارن اونا هم چون با هم مشکل دارن انگار خانواده ام من و غریبه میدونن چیزی از اونا به من نمیگن آروم آروم کنار هم حرف میزنن حس بد میگیرم

منم مامان بابام خیلی هوای عروسمون دارن اونا هم چون با هم مشکل دارن انگار خانواده ام من و غریبه میدون ...

مامان بابای منم ازین کارا زیاد میکنن تا دلت بخواد بین خواهرا، بین نوه ها فرق گذاری زیاد میکنن !! منکه چهل سالمه دیگه سنی ازم گذشته  مادرم خیلی خیلی منو اذیت کرده و فرق گذاری کرده علنا، صدسال هم بگذره فراموش نمیکنم و نمیبخشم!!! الانم باهاش قهر نیستم حتی جراحی سنگین کمر داشت من رفتم پیشش بیشتر از بقیه بچه ها، اما درنهایت بازم فرق گذاری کرد🤣 منم دیگه خیلی کم میرم خونشون رهاشون کردم 

مامان بابای منم ازین کارا زیاد میکنن تا دلت بخواد بین خواهرا، بین نوه ها فرق گذاری زیاد میکنن !! منک ...

عزیزم چی بگم خودمم کم و بیش دارم این چیزا و خدا شوهرامون نگه داره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792