من تو چله زمستون لخت مادر زاد جلوی کولر میخوابیدم، پهلومم پنکه روشن بود ،پنجره ها باز ،بازم نعره میزدم دارم می سوزم
بخدا عین حقیقته، من هیچکسی ندیدم بارداری بدی عین من داشته باشه ،تو تمام ۷ ماه حتی آب نمیتونستم بخورم ،فقط سرم ،دوقلو پسر بودن ،قدیما میگفتن پسر اتیشه راست میگفتن