باش رفتار میکردین
اصلا محبت کلامی و فیزیکی ب دخترش نکرده
ساده و نادان و بی عقله
کل فامیل شوهر و خودش از سادگیش سو استفاده میکنه ن (ازش حرف میکشن یا مادیات میکنن)
بخاطر جمع کردن کارای اون کل فامیلاشون از دخترش متنفرشدن(اون پروشون کرده بوده دختره بزرگ شد جمعشون کرد)
کلی ضربه و ضرر ب دخترش زده بارفتار و کارای اشتباه ش
هميشه دخترشو بابقیه مقایسه میکرده، عیباشو تو سرش میکوبیده، تعنه بی خاستگاری و ترشیده گی میزده و...
ب شدت دهن بین هرکی هرچی بگه انجام میده (خودش عقل بالاپاین کردن نداره)
حالا بعد ازدواج مهربون شده هرروز زنگ میزنه ب دخترش بیا خونمون و...