داداشم یه تیکه از وسایل جهازمو که بابام خریده بود برداشته فروخته واسه اینکه پول وکیل بده تا تو قضیه شکایت ازش براش لایحه بنویسه
خسته شدم از این دزدی هاش
حالا اگر پدرم بفهمه ابرومون رو میبره تو فامیل به همه میگه
از ترس اینکه بابام نفهمه خواب و اسایش ندارم
ای خدا کاش میمرد داداشم خسته شدم از دستش انقدر تاوان دادیم
مامانم که اصلا پول نداره ده تومن ته جیبشه
خودمم دانشجوام کارانوزی میرم بدون حقوقه
چیکار کنم بنظرتون ؟
حالا الان که اون وسیله رو پدرتون متوجه نمیشه که نیست. میشه؟ تا بعد هم خدا بزرگه.
یعنی شما بخاطر اینکه بابات نفهمه میای تو سایت میگی خیر بهت معرفی کنن؟بخاطر پلوپز؟؟؟عزت نفست کجا رفته دقیقا؟چطور راضی ب این سبک زندگی شدی؟پلوپز نداشته باش
عزت نفس چیه خانم گدایی نکردم که شرایطم ایجاب میکنه
وقتی میبینم مامانم از ترس ابروش دوشبه داره گریه میکنه حتی از ترس بابام نمیتونیم راحت بخوابم به این چیزا فکر نمیکنم
شما هم اکر کمکی از دستت بر نمیاد حدافلش اینه دل کسی رو نشکونی
امیدوارم تو شرایط من قرار بگیری تا یروز این حرفارو بشنوی و بفهمی چه حالی بهت دست میده و کارما پس بدی
متاسفم برات که انقدر دلت سیاهه نمیتونی ببینی سه دختر جوون مستاصل شده و نمک میزنی به زخم طرف
فکر کردین کی هستین که کسی ازتون کمک میخواد اینطور رفتار میکنید ؟؟؟
خوبه شما جای خدا نیستین انقدر قضاوت میکنید واسه پلوپز واسه پلوپز
واسه ابروئه چیزی که شما نمیفهمین چیه
