در مورد عصبانیت . ببین من یه تجربه ی خیلی بزرگی تو اون سالها کسب کردم این بود که با داد زدن به هیچ نتیجه ای نمیرسی . من تو هنرستان و دبیرستان یه معلم موفق بودم ( تعریف از خودم نباشه ) یاد گرفته بودم که از همون اول سال اولا خیلی مهربون برخورد کنم با بچه ها . ولی در مقابل بسیار جدی باشم . سعی میکردم فقط با نگاه اونارو کنترل کنم و واقعا میگم که خیلی هم موفق بودم . زمانیکه راهنمایی درس میدادم خوب تجربه کاری نداشتم و سالهای اول کارم بود . خیلی عصبی میشدم و داد میزدم بعدا فهمیدم که کارم اشتباهه . باید جدی باشی و خونسرد وگرنه کارت خراب میشه .
برای کنترل اعصابت میتونی دم کرده گیاهی مثلا گل گاوزبون و سنبل طیب بخوری یا عرقیات گیاهی مثل بهارنارنج که یه کم بهت آرامش بده .
برای کنترل اعصابت میتونی دم کرده گیاهی مثلا گل گاوزبون و سنبل طیب بخوری یا عرقیات گیاهی مثل بهارنارنج که یه کم بهت آرامش بده .
در مورد نظم پذیری . من خیلی باهاش مشکل نداشتم .یادم نمیاد که یه همچین چیزی برام معظل شده باشه .
بازم میگم جو روستا با شهر فرق داره شاید یه سری مشکلات باعث میشه که یه تعدادی همیشه یادشون میره وسایلشونو بیارن .
حالا چیزی که الان به ذهنم میرسه اینه که میتونی از یه سرپرست استفاده کنی مثلا اونیکه همیشه یادش میره رو براش یه مبصر بذار ( یکی از بچه هارو که منظمه و به خونه ی اونا نزدیکه ) و اون مبصره موظف باشه که شبش یا صبح که دارن میان مدرسه بهش یاد آوری کنه که فلان دفتر و یا کتابو با خودش آورده یا نه .
بعد میتونی از تشویقم استفاده کنی . مثلا اگه 5 بار پشت سرهم یادش نرفت یه جایزه کوچیک بهش بدی .
ببخشید زیاد حرف زدم خواستم بهت کمک کرده باشم . نمیدونم به دردت میخوره یا نه .
من همیشه آرزو داشتم که به بچه های روستا درس بدم . ولی هیچوقت به مشکلاتش فکر نمیکردم . الان که این تاپیک رو دیدم فهمیدم که چه سختیهایی داره .
دوستم امیدوارم موفق باشی . راستی چند تا شاگرد داری ؟؟
همه تو یه مقطع هستن؟
بازم میگم جو روستا با شهر فرق داره شاید یه سری مشکلات باعث میشه که یه تعدادی همیشه یادشون میره وسایلشونو بیارن .
حالا چیزی که الان به ذهنم میرسه اینه که میتونی از یه سرپرست استفاده کنی مثلا اونیکه همیشه یادش میره رو براش یه مبصر بذار ( یکی از بچه هارو که منظمه و به خونه ی اونا نزدیکه ) و اون مبصره موظف باشه که شبش یا صبح که دارن میان مدرسه بهش یاد آوری کنه که فلان دفتر و یا کتابو با خودش آورده یا نه .
بعد میتونی از تشویقم استفاده کنی . مثلا اگه 5 بار پشت سرهم یادش نرفت یه جایزه کوچیک بهش بدی .
ببخشید زیاد حرف زدم خواستم بهت کمک کرده باشم . نمیدونم به دردت میخوره یا نه .
من همیشه آرزو داشتم که به بچه های روستا درس بدم . ولی هیچوقت به مشکلاتش فکر نمیکردم . الان که این تاپیک رو دیدم فهمیدم که چه سختیهایی داره .
دوستم امیدوارم موفق باشی . راستی چند تا شاگرد داری ؟؟
همه تو یه مقطع هستن؟
خیلی ممنونم از راهنماییت سعی میکنم حتما حتما استفاده کنم من عاشق بچه های روستا هستم کل راهنمایی الان که دو پایه شدن 22 نفر دبیرستان حدود 50 نفرن خیلی خوب و خلوته با اینکه محل زندگیم دوره حاضر نیستم انتقالی بگیرم بچه روستایی نعمته فقط من صبرم کمه میشه بازم بیای حرف بزنیم ؟
سلام منم 15 سال سابقه دارم اما تا حالا روستا نبودم اما امسال مورد مشابهی که گفتی رو تو پایه اول دبیرستان داشتیم که ضریب هوشیش پایینتر بود با کمک مشاور مدرسه همگی تصمیم گرفتیم کمکش کنیم و یکی از راهها این بود که اعتماد به نفسش و بالا بردیم من خودم گاها تو اون کلاس دو نمونه سوال میدادم که یک نمونش فوقالعاده ساده و مثلا فقط جاخالی بود و نهایتا پایان سال تو امتحان مشترک با بقیه بچه ها درس فیزیک 11 شد البته منم خوب نمره دادم و حالا هم میره کارو دانش
من فکر میکنم کار تو روستا در عین حالی که سخته اما شیرینی دیگه ای داره نه ؟ اونجا میمونی یا برمیگردی ؟
بچه ها کسی دبیر فیزیک هست؟
بچه ها کسی دبیر فیزیک هست؟
سلام دوستان عزیز .. من ثبت نام تو این سایت رو بهتون پیشنهاد می کنم .. تو قسمت تبادل نظرش یه جا هست که یه عالمه از مدارس تهران توش عضون .. با مطالعه اوونا خیلی اطلاعات کسب می کنین , جدای از این مقاله ها و مطالبشم خوبه .. البته به من ایمیل دادن که که قسمت مدارسش راه اندازی شه با ایمیل بهمون اطلاع رسانی می کنن ولی قبلش باید ثبت نام کرده باشی..یکی از دوستامم می گفت که همین سایتو مدرسه دخترش بهشون معرفی کرده..
http://www.madresehclub.com/
http://www.madresehclub.com/
سلام به همگی ممنون دنیا جان به نظرت اگه پایه دبیرستان شش کلاسه بشه تکلیف دروس راهنمایی چی میشه املا خیلی مهمه نمیدونم من روستا را دوست دارم در حدی که بعضی وقتها به سرم میزنه برم همونجا خونه بسازم حداقل دخترام توی یک محیط پاستوریزه رشد می کنند فکر خوبیه 45 دقیقه فاصله داره تاشهر
مامان نگار رفتم عضو شدم
سلام سلما جان خوبی ؟؟ منم دوست دارم که با هم بیشتر آشنا بشیم و شما از خودت و محیط کارت بگی . ولی ساعتی که شما میایی من دیگه خوابم . چطور تا اینموقع بیدار میمونی ؟ من دیگه بیشتر از دو نمیتونم بیدار باشم .
من معمولا ساعت 11 تا 12.5 هر شب هستم .
من معمولا ساعت 11 تا 12.5 هر شب هستم .
منم خیلی روستا رو دوست دارم . شوهرمم همینطور . ولی خوب شرایط کار و بچه اجازه نمیده محل زندگیمونو تغییر بدیم .
شما کجا هستی ؟ البته اگه دوست داشتی جواب بده .
دخترا ؟؟ چند تا بچه داری ؟. من عاشق دخترم . خودم یه کاکل زریه 4 ساله دارم .
خیلی خوبه اگه محیط اونجارو دوست داری همونجا بمون حداقل اینه که چیزای طبیعی میخوری و هوای خوب داری .ما که پوسیدم تو این تهرانه کثیف . هیچ راهی هم برای فرار ازش نداریم .
یه مدت به شوهرم میگفتم بیا بریم شما ل زندگی کنیم حداقل هوا خوبه . ولی امکانش نیست .
شما کجا هستی ؟ البته اگه دوست داشتی جواب بده .
دخترا ؟؟ چند تا بچه داری ؟. من عاشق دخترم . خودم یه کاکل زریه 4 ساله دارم .
خیلی خوبه اگه محیط اونجارو دوست داری همونجا بمون حداقل اینه که چیزای طبیعی میخوری و هوای خوب داری .ما که پوسیدم تو این تهرانه کثیف . هیچ راهی هم برای فرار ازش نداریم .
یه مدت به شوهرم میگفتم بیا بریم شما ل زندگی کنیم حداقل هوا خوبه . ولی امکانش نیست .
منم عضو شدم 
سلام من جنوب جنوبم هوا خیلی گرمه ولی روستا روستاست به کشاورزی خیلی خیلی علاقه دارم برای همین دوست دارم همینجا بمونم از طرفی به بچه هام خیلی وابسته ام باور نمیکنید تابسنونها از دوریشون گریه ام میگیره خیلیها ازدواج کردند خلاصه اینکه نمیدونم چکار کنم از طرفی کلاس زبان خودم و شنا و ورزش و بقیه اینجا اینجا تعطیله من دو تا دختر خوشگل دارم سه سال ونیم ودوسال ونیم
من پنج صبح میخوابم هشت بیدار میشم البته فعلا تا مهر آخه تنها وقتی که مال خودمه نصف شبه راستی میشه چند تا کتاب خوب بهم معرفی کنید اخه توی این دو سه سالی که درگیر بچه ها بودم از همه چیز جا موندم خیلی دوست دارم باهم دوست بمونیم
سلام امشب زودتر اومدم شاید کسی بیاد باهاش حرف بزنم مامان نگار دنیا مامان جوجو نیستید؟
سلام . من هستم . الان دیدم اومدی.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز