نمیدونم حق با منه یانه ولی اینا درده تو سینم تو قلبم از ۱۰ سالگی بهم میگفتن ترشیده حیف نون زشت دراز بی مصرف به بچه ۱۰ ساله از وقتی چشم باز کردم جوری کتکم میزدن نمیتونستم پاشم فرزند اول خانواده یه خواهر یه برادر دارم خوارم ازم ۹ سال کوچیکتره نمونه دولتی قبول شدم نذاشتن برم درس بخونم بعد سوم راهنمایی خواهرمو فرستادن شهر نمرات من از ۱۹ پایین تر نبود نمراتش ۱۳ بود اصلا قبول نشد نمونه دولتی شرکت کنه اینا همش درده به مم ده ساله میگفتن ترشیده خواهرم ۱۵ هست میگن بچه😭😭 یه بار نوک انگشتشون بهشون نخورده نه به آبجی نه داداشم ۱۶ سالگی بخاطر حرفاشون گفتم الا بلا با این خواستگار ازداوج میکنم میدونید آخه هر لحظه تو دهنشون بهم میگفتن ترشیده حیف نون تو خونه مونده هر روزم گریه بود😭😭😭😭😭😭😭با شوهرم ازدواج کردم دوماه اول خوب بود بعدش شوهرم یه گوشه مینشست فکر میکرد بعد دوسه ماه گفت تو رو دوست ندارم قبلا کسیو میخواستم تو رو گرفتم اونو فراموش کنم