من هنوز به کسی نگفتم باردارم فقط مامانم میدونه ☹️
سر بچه اولم حالت تهوعم خیلی شدید بود روزی سه بار بالا میاوردم تا ۴ ماهگی ولی بعد خوب شد
الان بالا نمیارم ولی کل روز حالت تهوع باهامه هیچی نمیتونم بخورم بیحالم همش... خیلی بده حداقل آدم بالا بیاره بعد دیگه حالت تهوعه رفع میشه من الان هی نگرانم بالا بیارم ولی نمیاد
بچه ها من انقدر دلم یه سری غذاها رو میخوااااد 😭 ولی نمیتونم درست کنم 😭 کاش میشد به مامانم یا مادرشوهرم بگم برام درست کنن 😭
خدابیامرزه مادربزرگمو یاد خورشتاش میفتم میخام گریه کنم هم از دوریش هم اینکه دیگه هیچکی مثل اون خورشت شمالی نمیپزه 😭😭😭
من از اول بارداذیم استراحت مطلق بودم تا شش ماهگی مامانم خونم موند ولی خیلی حالش بد شد خسته شد دیگه فرستادمش رفت از شش ماهگی تا الان مادر شوهرم اونم خسته شده بنده خدا شوهرمم این وسطا غذا درست میکنه برام
خیلی سخته من هشت ماه خوابیدم
شوهرت ناهار میاد خونه؟
اگه میاد بگو شب قبل مرغ بذاره تو پیاز یا گوشت بذاره تو پیاز اومد کباب کنه یا مایه کباب تابه ای شب درست کنه موقع ناهار سرخ کنه یا ماهی بذار تو فر غذاهای راحت درست کنه برات از شب خوراک لوبیا چیتی قرمه سبزی بذاره تا صبح بپزه برای ناهار اماده باشه
اوف آره منم بلند که میشم سرم سیاهی می‌ره خداروشکر اخراش هستی من مادرم اصلا روحشم خبر ندارد من باردارم چون دهنش نمی مونه به کل فامیل پخش میکنه منم که سابقه زایما زودرس دارم خیلی میترسم هیچ کس نمیدونه جز دو تا دوستم و فقط یک دونه خواهر شوهرم والسلام . مادر شما حتما دهنش خیلی قرصه
اره ناهار میاد خدا رو شکر اما موقع آشپزی و کلا. خیلی سر و صدا تولید میکنه ظرفها رو میکوبه به هم آرامش ندارد و نمیذاره منم داشته باشم همش ناخواسته صدا ی افتادن ظرف تولید میکنه حرصم در میاد
شما چرا هشت ماه خوابیدی من سرکلاژ کردم هفته قبل ولی از ماه اول خودمو مطلق کردم دکتر گفت نسبی اما چون سابقه خراب دارم مطلق هستم . راستی شما چطوری وقت خودتو پر می‌کنی من نمیتونم اصلا
نه والا مامان منم خیلی دهن لقه 😂😂 بچه اولمو دوماهم بود کل فامیل رو خبر کرد
این یکی هم چون میدونست پریودم عقب افتاده سوال پیچم کرد نشد دروغ بگم اصلا دروغگوی خوبی نیستم
ولی وقتی فهمید التماسش کردم به کسی نگه به خواهرامم گفتم نگه چون اونام سریع همه رو خبر میکنن
ولی خب طاقت نیاورد به بابام گفت 😅
من تا عقب انداختم ترسیدم بیبی چک زدم مثبت شد 😂😭
ده روز مشکل نداشتم حتی کمدامو مرتب کردم گفتم حالم قراره بد بشه حداقل کمدامو مرتب کرده باشم
ولی اره منم خیلی لوس شدم سر بعضی غذاها و خوراکیا گاهی گریه میکنم...
من از عید که فهمیدم باردارم تا چهار ماهگی هماتوم داشتم و خونریزی جوری خون ریزی میوفتادم که میگفتم سقط شد میرفتم سونو میدیدم قلبش میزنه جفتمم پایین بود که خداروشکر تا پنج ماه رفت بالا تا شش ماهگی هم کمر درد شدید و ویار شدید کلا بالا میوردم هفت ماهگی خوب بودم ولی دکترم گفت چون خوابیدی یهو بلند نشو کار کن بهت فشار نیاد الان هم که از اول هشت ماه نمیتونم راه برم زیر دلمم و واژنم و کمرم درد میکنه یه روز آشپزی کردم داشتم از درد میمردم
کلا اینجوری که هشت ماه خوابیدم
من همش تو سایتم تمام تاپیک های بارداری رو خوندم قران میخونم فیلم میبینم ولی خوب به هر حال سخت میگذره
