حقیقتش تو مدرسه یه دختری بود که افغان بود
همکلاسیم نبود ولی به شکل عجیبی از من خوشش میومد و خیلی دختر مهربون و خوبی بود و اصلا شییه افغان ها نبود..خلاصه خیلی باهم حرف میزدیم و بشدت منو دوست داشت و اوایل نمیدونستم که افغانه و بعدها دیدم توی گروه مدرسه اسمش بین اتباع ها هستش
یروز که نشسته بودیم و داشت عکس داداشش و نشون میداد من گفتم چه خوبه داداشت و خندیدیم
چند ماه گذشت و این دختر از مدرسه رفت مثل این که ازدواج کرده بود و چند روز بعد شنیدن این خبر داداشش بهم پیام داد و بنظر خیلی پسر خوبی میومد منم باهاش یمدت حرف زدم بعد دیگه حرف نزدیم تا الان که یکسال میگذره بهم پیام داده و داریم حرف میزنیم
فکرمو خیلی درگیر خودش کرده
واقعا پسر مهربون و خوبیه و بزرگ شده ی ایرانه
ولی دو دل شدم..خیلی حرف از رابطه میزنه و من واقعا نمیتونم قبولش کنم..خانوادم هیچ وقت قبولش نمیکنن و من حتی جرعت نمیکنم به کسی بگم که از یه پسر افغان خوشم میاد
چون هیچکس از افغان ها خوشش نمیاد و یجورایی متنفرن ازشون
کمکم کنید
چیکارش کنم🤦🏻♀️