2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

هر روز دعوا هر روز جنگ هروز تحقیر توهین ابروم و بردن . بهم فحش دادن بهم دروغ گفتن کتکم زدن تهدیدم کردن نمیزارن خوش باشم نمیزارن درس بخونم نمیزارن پیشرفت کنم خستم بخدا خستم 

بچه ها نخندینااا🥲🖤

بعد اینجا یه سریا میگن تا پای گور به خاطر بچه تو زندگی سگیتون بمونین

دیگه نمیگن اون بچه هم ارامش حقشه نه تنش و اعصاب خوردی

دوستت دارم   مثل! اولین حس گرم لمس دستانت؛همانقدر ارام...همانقدر شرمگین...و همانقدر پر شور...من تورا تا به ابد؛همانقدر بی نظیر دوست خواهم داشت

وا مشکلت چیه فقط طلاق اونا خوشحالت میکنه

اره چون هروز تو خونه جنگه اعصابه

چون نه ازهم خوششون میاد نه چیزی

از وقتی بچه بودم مامانم و بابام هی دعوا میکردن اونی که اذیت میشد من بودم خودشون لذت میبردن

بچه ها نخندینااا🥲🖤

با تو دعوا دارن یا خودشون؟

خودشون دعوا دارن ولی میگن توام بیا شاهد باش و فلان 

یا بابام میاد دروغ میگه میگه که فلان روز من مامانتو تو خیابون نزدم من میگم چرا زدی.

بعد میگه میزنم تو گوشت تا ادم بشی و فلان تو چطور بچه ای هستی که به پدرت بی احترامی میکنی

حتی واسه حموم کردنمم نظر میده میگه فلان روز نرو

بچه ها نخندینااا🥲🖤

کلا از ۵سالگیم یادمه دعوا داشتن فحش ناجور به هم میدادن ۵سالم بود مجبور بودم بشینم به دعواهاشون گوش بدم الکی جون منو قسم میخوردن مثلا باباام ب مامانم میگفت به جون دخترت قسم بخور فلان روز فلان کارو نکردی مامانمم الکی قسم میخورد

بعد همش از منم از همون ۵ یا ۶ سالگیم سوال پیچم میکرد

مثلا میگفت مامانت تو  مدرسه (مامانم معلمه) با مرد صحبت نمیکنه من میگفتم نه چند بار  تکرار میکرد 

بعد مثلا بعضی وقتا میپرسید با داداشش صحبت نمیکنه(با فامیلای مامانم بخاطر بابام قطع رابطه کردیم)

بعد من میگفتم نه زنگ میزد به داداش مامانم اون میگفت چرا صحبت کرد فلان روز بعد منو کتک میزد

بچه ها نخندینااا🥲🖤

کلا از ۵سالگیم یادمه دعوا داشتن فحش ناجور به هم میدادن ۵سالم بود مجبور بودم بشینم به دعواهاشون گوش ب ...

کتک نمیزد زیاد . ولی اون حرفایی که میزد خیلی تاثیر بدی داشتن ،

من شبا توی حال میخوابیدم اتاق تک نداشتم شب پا میشدن دعوا میکردن من از استرس تا ۱۴ . ۱۵سالگیم شب ادراری داشتم

بچه ها نخندینااا🥲🖤

کتک نمیزد زیاد . ولی اون حرفایی که میزد خیلی تاثیر بدی داشتن ،من شبا توی حال میخوابیدم اتاق تک نداشت ...

دقیقا یادمه تا دعواشون میشد من نیاز به دستشویی پیدا میکردم. بخاطر استرسی که میکشیدم

دعوا میکردن اونا من تسبیح برمیداشتم میگفتم خدایا مامانم چیزیش نشه. یا مثلا یادمه مدادرنگیامو قایم میکردم پشت پشتی که بابام یه وقت دعواش شد نکنش تو چشم مادرم😅💔

بچه ها نخندینااا🥲🖤

دقیقا یادمه تا دعواشون میشد من نیاز به دستشویی پیدا میکردم. بخاطر استرسی که میکشیدمدعوا میکردن اونا ...

حتی یادمه یه بار صبح بیدار شدم با صدای دعوای پدر مادرم مامانم چشمش داخل چشمش زخمی بود . 

من اون بار چقد اذیت شدم؛ خودش لذت میبرد وگرنه توی این ۳۵سال طلاق میگرفت

بچه ها نخندینااا🥲🖤

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز