جلوی تاكسی نشسته بودم. راديو روشن بود و گوينده داشت به مناسبت هفته درختكاری از فوايد درخت میگفت. ياد درختی افتادم كه در حياط خانه قديمیمان بود؛ درختی كه رازی برای من داشت. روی تنه درخت قلبی كنده شده بود و زير آن اين نوشته بود: «تا ابد عاشق تو میمانم... مرداد ١٣١٤.» چه جمله عجيبی. هنوز بعد از اين همه سال دلم میخواهد بدانم كه در مرداد سال هزار و سيصد و چهارده زير آن درخت چه كسی اين جمله را براي چه كسی حك كرده است. كاش میدانستم كه سرنوشت عشقشان به كجا كشيده. كاش قصه زندگی نويسنده اين جمله را میدانستم. هشتاد و دو سال پيش دو نفر احساس كردهاند كه عشقي ابدی خواهند داشت و امروز من جلوی يك تاكسی نشسته بودم و به دو نفری كه نمیدانستم كيستند فكر میكردم... به قلبی كه روی تنه درخت مانده بود. روی تنه درختها نبايد چيزی نوشت؛ ولی با اين وسوسه چه میتوان كرد كه نوشتهها روی تنه درختان باقی میمانند؟
•سروش صحت