2777
2789

سلام چند ماهیه عقدم

امروز صبح داشتم میرفتم نون وایی دیدم خواهرشوهرم و شوهرش تو ماشین تو کوچه ماهستن .ماشین رو آروم آروم رانندگی می‌کرد داشتن نگام میکردن. ماشین رو رد شدم دیدم دارن نگاه میکنن منم خودمو زدم اون راه انگاری نمیبینم کمی تا بالاتر کوچه اومدن رفتن

نیازه ب نامزدم بگم یا نگم؟

اینم بگم من بخاطره یه کاری دارم چادر سرمیکنم امروز صبح سرنکرده بودم.

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


2805

شاید اونا هم برحسب اتفاق اونجا بودن مطمعنی؟

اگر اره به شوهرت تو تنهایی و خلوت نگو یجوری که انگار حرف میبری میاری

یه روز وقتی هردوتاشون بودن جمعی بودید بگو اتفاقا اون روز دیدمتون تو ماشین بودید  اومدم سلام بدم ولی شما سریع و باعجله رفتید

جوری بگو ک فهمیدی تعقیب میکنن البته اگر مطمعنی تعقیب میکردن

یه بنده خدایی میگفت دیدی قلب بعضیا از جنس سنگ میمونه ؟                                                      گفتم یعنی خیلی بیرحمن؟                                                                                                       گفت نه یعنی وقتی یکی و دوست داشته باشن اسم اون شخص تا ابد تو قلبشون حک میشه و هیچ وقت پاک نمیشه ...
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز