خب بالاخره زیاد بلد نیستم همکارا بهم یاد میدن یوقت بلد نباشم یه تذکراتی میدن گاهی هم خوب صحبت نمیکنن
خب میدونم اولاشه و نباید انتظار زیادی داشته باشم ولی خیلی ناراحت میشم سریع دلم میخواد ازونجا بیام بیرون و خب نمیشه که نازک نارنجی باشم
خیلیم خجالتیم مخصوصا با اقایون ، حتی از خجالت اینکه مثلا باید باهاشون بشینم یه جا نهار بخورم اصلا اشتهام کور میشه دست و پام یخ میزنه
چیکار کنم 🥲🥲🥲
سنم ۲۱ و دانشجو ترم ۴ هستم